loading...
ممسنی و رستم
آخرین ارسال های انجمن
سردار ایرانی بازدید : 649 دوشنبه 31 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
ممسنی علیه ممسنی

محمدعلی قائدی*

هر وقت حرف از طایفه گرایی می آید، یاد این لطیفه می افتم که در زمان اردشیر زاهدی نخست وزیر وقت ایران، قرارداد نفتی بین ایران و انگلیس به مجلس برده شد. این قراداد آنچنان ننگین بود که در صحن علنی مجلس مدیر مسوول روزنامه کیهان لطیفه ای را به این قرارداد تشبیه کرد: مردی به دنبال اغفال زن شوهرداری بود. زن 500 دلار از مرد پول خواست و مرد هم داد و به کام دل رسید. عصر که شوهر زن به خانه آمد از زن پرسید فلانی اینجا آمد؟ زن گفت بله. گفت 500 دلار را داد؟ زن با تعجب گفت بله. مرد گفت عجب آدم خوش حسابیست، صبح پیش من آمد و گفت 500 دلار به من قرض بده عصر به همسرت پس می دهم. با گفتن این لطیفه، شلیک خنده مجلسیان فضای مجلس را فراگرفت و اکثریت نمایندگان قرارداد را تصویب کردند!

در منطقه ما، جز گروه اندکی کسی به فکر مقابله عملی با طایفه گرایی نیست. بازی جالبی است. در آن سوخت و سوز هست اما دیر و زود نیست. شکست تا دلتان بخواهد هست اما پیروزی نیست. نمی خواهم به دام تئوری توطئه بیفتم اما آیا شده از خود بپرسیم چه کسانی توانسته اند پیروز واقعی این همه هیاهو باشند؟ در اینجا مساله رفتار عوام نیست؛ حتی در میان خواص جامعه و کسانی که اهل مطالعه هستند هم طایفه گرایی به صورت محفلی آن ادامه دارد. شهرستان ما یک شهرستان فرهنگی است. مردم به کتابخانه های خود افتخار می کنند و معمولا کتابخانه های خود را در محلی قرار می دهند که برای مهمانان قابل دیدن باشد. آیا شایسته است نام ممسنی را با انجام کارهایی که در شان هیچ جامعه مدرنی نیست، تخریب کنیم؟ چه می شود که دم از مدرن بودن و نواندیش بودن می زنیم اما در زمان انتخابات به اولیه ترین ساختارهای اجتماعی باز می گردیم؟ به نظر من ما مردم ممسنی باید روشنفکر بودن را در مرحله عمل نشان دهیم. نرخ بالای قبولی در دانشگاه و اهل مطالعه بودن بدون تاثیرات عملی هیچ فایده ای ندارد.

طایفه گرایی، قوم گرایی را در پی دارد. قوم گرایی به فامیل گرایی منجر می شود و فامیل گرایی به خانواده گرایی ختم می شود. زنجیره ها از پی هم می آیند و هیچ کس نمی داند یا نمی خواهد بداند این دور باطل به کجا می رسد. مثلی هست که می گوید من علیه برادرم، من و برادرم علیه پسر عمویم، من و پسر عمویم علیه قبیله ام، من و قبیله ام علیه قومم، من و قومم علیه کشورم، و من و کشورم علیه دنیا. به نظر خنده دار می رسد اما آیا در زندگی واقعی خود به همین منطق خنده دار عمل نمی کنیم؟ آیا انتخابات به عنوان یک روش دموکراتیک برای عملی کردن حق رای مردم، دادن حق تعیین حاکمیت به صاحبان آن که مردم باشند نیست؟ پس کسانی که در اندیشه تعیین نماینده با هر ابزاری هستند، چگونه به خود اجازه می دهند حق رای را از صاحب آن بگیرند. من با خودم می پرسم این دور باطل برای ما کی تمام خواهد شد. تا کی انرژی ممسنی در جنگ علیه ممسنی تلف خواهد شد؟ آیا زمان آن نرسیده از گذشته درس بگیریم؟

*فرهنگی بازنشسته

برچسب ها ممسنی علیه ممسنی ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
چون دختر ایل زن به زیبایی نیست زیباست ولی فکر خودآرایی نیست در چابکـــــی و سوارکــــاری مردی همتای ‌زن ‌و ‌دختر‌ممسنی نیست -------------- گو لا له كو نا بالغه نه وقت حاله ئی دو شو نديدمش تی خوم دوساله . چه خشه سوار وابی بری و مالش بوس كنی گلَُپَلِش زر چشم كالش . پهلله سرخی شلال سر بر گ شونت تا پنج تير چاك نبره كس نی بسونه . ----------------------------- روز برفی تش بلیطی تو گلی یایش وخیر کنج چاله کتر سه و خلخلی یایش وخیر گرده و گلگ تکو شلشلی یایش وخیر او متیلل نصف شو کشک خردن زر جلی یایش وخیر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    مشکل امروز شما چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 630
  • کل نظرات : 145
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 575
  • آی پی امروز : 25
  • آی پی دیروز : 121
  • بازدید امروز : 113
  • باردید دیروز : 1,376
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 9
  • بازدید هفته : 113
  • بازدید ماه : 7,401
  • بازدید سال : 38,975
  • بازدید کلی : 1,395,434
  • کدهای اختصاصی