loading...
ممسنی و رستم
آخرین ارسال های انجمن
سردار ایرانی بازدید : 653 یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

 حماسه آفرینی ممسنی ها در نبرد ایران و عثمانی

ابوذر همتی*

 

 شاه اسماعیل اول (907-930) با تاسیس سلسله ی صفوی اولین حكومت مقتدر ملی مذهبی را  در ایران پس از اسلام بنیاد نهاد. شكل گیری و ادامه حیات حكومت صفوی متكی به حمایت قبایل ترك قزلباش بود.ایلات لرنیزمانند  قزلباشان ، نقشی فعال در پاسداری از مرزهای ایران صفوی  داشتند.

       رساله آمار مالی و نظامی ایران درسال 1128 قمری كه  شرح جمعیت اقوام و ایلات ایرانی در زمان شاه سلطان حسین صفوی می باشد،از طوایف لر با عنوان طوایف ایرانی الاصل یاد كرده است . به استناد این رساله ،جمعا چهل هزار  نفر  لر: از لرستان بیست و چهار هزار سوار و پیاده ،از بختیاری ده هزار نفر سوار و پیاده ،از لك و زند سه هزار نفر سوار،و از ممسنی سه هزار پیاده در ارتش صفوی خدمت می كردند.(رساله آمارمالی و نظامی ص397و398)

      در روزگار صفوی، جنگاوران ایلات لرستانی وبختیاری تحت فرمان امرای لر، ولرهای كوهگیلویه،بویراحمدی و ممسنی به ترتیب  تحت امر بیگلربیگی های كوهگیلویه و فارس در جنگ ها شركت می كردند.   

     گرچه مورخان صفوی در گزارش نبردها،به شرح دلاوری سرداران قزلباش ولرپرداخته اند،اما رشادت و فداكاری فرماندهان لر،كمتر مورد توجه قرار گرفته است.به دلیل هم مرزبودن ایالت لرستان با  كشور عثمانی ،مرزداران لرستانی همواره در خطوط مقدم مرزی حضور داشتند و از حمایت لران بختیاری ،كوهگیلویه و ممسنی برخوردار بودند.

  از جمله جنگ ها ی ایران و عثمانی،نبردی است كه در سال  1045ه.ق بر سر تسخیر قلعه ایروان (پایتخت ارمنستان) بین دو كشور درگرفت و حنگجویان ممسنی ،با وجود خیانت حاكم ایروان،چنان پایداری و جانفشانی از خود نشان دادند،كه حتی مورد تحسین دشمن قرار گرفتند.

     پس از مرگ شاه عباس بزرگ در سال 1038،نوه اش شاه صفی(1038-1052) به حكومت رسید. در سال 1045 ه.ق سلطان مراد از قدرتمند ترین پادشاهان عثمانی با سپاهی نیرومند به قصد تسخیر آذر بایجان به سوی ایران حركت كرد.قلعه ایروان مهمترین پایگاه مرزی بین ایران و عثمانی بود كه  سابقا ،چندین بار بین طرفین دست به دست گشته بود .

    در این جنگ سپاهیان عثمانی قلعه ایروان را از همه سو محاصره ،و به مدت یك هفته با توپ های قلعه كوب بمباران كردند. طهماسب قلی خان حاكم و قلعه دار ایروان و معاونش مرادبیك در صدد سازش با عثمانی ها وهمكاری با انها برآمدند.

   پیشتردر اقدامی خیانت كارانه ،حكام قلعه های مرزی بادكوبه و بایزید مراكز خود را به دشمن سپرده و حاكم اخستاباد از اعزام نیرو و كمك رسانی به محصورین قلعه ایروان خوداری كرده بود.

    بابا جلیل ممسنی(1) وتفنگچیان همراهش كه در مدت محاصره به شدت با دشمن می جنگیدند ،تسلیم نشدند و  سریعا به سمت ایران برگشتند .در این میان سلطان مراد كه از دلاوری ممسنی ها آگاهی داشت ،برای برگرداندان آنها،جمعی را به تعقیب شان فرستاد.ممسنی ها در گذرگاهی كه امروزه به گذرگاه ممسنی معروف است به مقابله با عثمانی ها  پرداختند و تمامی مهاجمین را  كشته و تارو مار كردند.

     محمد یوسف واله قزوینی، مورخ دربار شاه صفی و شاه عباس دوم ،ماجرای حمله سلطان مراد به قلعه ایروان و تسخیر آن را به شرح زیر نوشته است:

    "القصه،بعد از آنكه قلعه ایروان را به مردان كارو دلیران قلعه دار از پاشایان معتبر و ده پانزده هزار نفرینكچری و ساروجه و قاپوقلی و لوند و سردن كیجدی و كرنلو سپرده مرتضی پاشای ثانی وزیر اعظم را كه به وفور 

  جرأت و جلادت و رتبه مصاهرت ان سلسله امتیاز تمام داشت به سركردگی و سرداری ایشان گماشته رایت عزیمت به صوب تسخیر مملكت آذربایجان افراشت و نخست دندان طمع به تسخیرخطۀ طرب انگیز دارالسلطنۀ تبریز تیز كرده با لشكر قیامت اثر روی خرابی به آن كشور آورد و با آنكه از رهگذر تحقیق این خبرآیینۀ ضمیر اشراق اثر خاقان بحر و بر فی الجمله مكدر گردید،اما سنوح این سانحۀ غیر مكرر را حواله به اقتضای قضا و قدر كرده به عزم تهیه و تدارك اسباب معارضه و مقاتله روی توجه به ییلاق بزكش اوردند ودر اثنای راه در كناررود قزل اوزون كه مفصل عراق و آذربایجان است اخبار مذكوره متحقق گردید و بعد از چند روز مرادبیك توپچی باشی قلعه ایروان به اتفاق سایر محصورانكه به جان امان یافته بودند به موكب ظفرشعار رسیدند و چون سلطان مراد با خود قراربه آن داده بوده كه بعد ازتسخیر قلعه ایروان معرف و اعیان و سران وسركردگان آن قلعه فلك شأن را با خود به جانب دیار روم برده،سایر محصوران را آزاد و مطلق العنان گرداند.بعد از آنكه كمند اقتدار بركنگره تسخیر آن حصار استوارافكند تصمیم این عزیمت نموده در صدد تحقیق و تفتیش آنان كه در میان محصوران نام و نشانی داشتند درآمد و از جملۀ آن جماعت یكی بابا خلیل مین باشی ممسنی بود كه در آن چند روز كه قلعه محصور بود به كرات جرأت و جلادت او را در امر قلعه داری شنیده بود وچون متفحص حال وی گردید به وضوح پیوست كه مشارالیه وتابینان وی از جمله جمعی اند كه از راه دادن امان روانه آستان گردون شأن شده اند، گروهی انبوه را به تعاقب بابا خلیل و باز گردانیدن وی مأمور گردانید وآن گروه نا معدود به سرعت برق و باد روی به راه نهاده در اثنای ایلغاربه بابا خلیل و تفنگچیان ممسنی رسیدندو جمعی كثیر از رومیان هدف تیر كمانداری آن یكه تاز معركه جگرداری و تابینان گردیده عقد جمعیت رومیان را پریشان گردانیدند و بعد از معاودت آن جماعت طریق مسارعت پیموده مظفر و منصور بار اقامت در موكب ظفر خاصیت گشودند." (تاریخ جهان آرای عباسی، صفحه220و221)

   میرزا محمد طاهر وحید  قزوینی ،از دیگر مورخین این دوره ،از بابا خلیل ممسنی با نام بابا جلیل یاد كرده است، وی در این مورد می گوید:

       «چون سلطان مراد را داعیه آن بود كه جمعی از عساكر مقصورۀ ایروان را كه اسم و رسمی دارند با خود برده سایر الناس را مرخص گرداند و حقیقت جرأت و جلالت باباجلیل مین باشی ممسنی را در امرقلعه داری به كرّات شنیده بود، تفحّص احوال او نموده، مشخص شد كه با جمعی كه رخصت یافته اند، روانه شده، لهذا جمعی از مبارزان را تعیین نمود كه او را از راه بازگردانند و در حین وصول رومیان آن محیی آثار شجاعان با تابینان پای تهوّر استوار ساخته به ضرب مهرۀ تفنگ قلعه وجود جمعی كثیر را ویران گردانید و در ضمان ملك منّان ، سالماَ غانماَ به اردوی معّلی پیوست.نوّاب خاقان رضوان مكان از اصغای حركت خواندگار به تبریز سیاوش خان قوللر آقاسی را با جمعی از غلامان خاصِّه شریفه روانه گردانید كه داخل معسكر سپهسالار شده،حسب الصلاح مشارالیه به لوازم مقابله و مقاتله قیام نمایند و مردم را به محالّ دوردست فرستاده عروس آن ملك را از حلیۀ آبادی معطل دارند.و در حین توقف اردوی معلّی در بزكش، خلف بیگ و شاهویردی خان لر با قشون لرستان وارد گردیدند.» 
( ایران در زمان شاه صفی و شاه عباس دوم صفحات 270و271)

   شاه صفی كه برای مقابله با عثمانی ها به منطقه جنگی آمده بود ،دستور اعدام خائنین را صادر كرد و اولین گروه از نیروهای كمكی  كه به میدان نبرد آمدند،قشون لرستان تحت فرماندهی شاه وردی خان لر بودند. ایرانیان توانستند پس از دو ماه نبرد ،متجاوزین را از مناطق اشغالی بیرون كنند.

*پژوهشگر و عضو هیئت علمی دانشگاه یاسوج

پی نوشت ها:

(1) میرزا محمد طاهر وحید قزوینی كه اثرخود را پیش از تاریخ محمد یوسف واله قزوینی نوشته ، نام مین باشی ممسنی را  بابا جلیل ذكر كرده ،ونوشتن  خلیل به جای جلیل، ناشی از اشتباه ناسخان است.احتمال یكی بودن بابا جلیل با شاهزاده جلیل الله ،سرسلسله خوانین طایفه جاویدی در دوره صقوی ، وجود دارد.

منابع:

-مستوفی محمد حسین: آمار مالی و نظامی ایران در 1128 یا تفصیل عساكر فیروزی مآثر شاه سلطان حسین صفوی، به كوشش محمد تقی دانش پژوه، فرهنگ ایران ،جلد 20 ،سال 1353

-وحید قزوینی،میرزا محمد طاهر:تاریخ جهان آرای عباسی، مقدمه ،تصحیح و تعلیقات سیّد سعید میر محمد صادق،تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1383

-واله قزوینی اصفهانی،محمد یوسف. ایران در زمان شاه صفی و شاه عباس دوم (خلد برین،حدیقه ششم و هفتم از روضه ششم ) ،تصحیح و تعلیق و توضیح و اضافات محمد رضا نصیری،تهران، انجمن اثار و مفاخر فرهنگی ،

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
چون دختر ایل زن به زیبایی نیست زیباست ولی فکر خودآرایی نیست در چابکـــــی و سوارکــــاری مردی همتای ‌زن ‌و ‌دختر‌ممسنی نیست -------------- گو لا له كو نا بالغه نه وقت حاله ئی دو شو نديدمش تی خوم دوساله . چه خشه سوار وابی بری و مالش بوس كنی گلَُپَلِش زر چشم كالش . پهلله سرخی شلال سر بر گ شونت تا پنج تير چاك نبره كس نی بسونه . ----------------------------- روز برفی تش بلیطی تو گلی یایش وخیر کنج چاله کتر سه و خلخلی یایش وخیر گرده و گلگ تکو شلشلی یایش وخیر او متیلل نصف شو کشک خردن زر جلی یایش وخیر
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    مشکل امروز شما چیست؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 630
  • کل نظرات : 145
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 575
  • آی پی امروز : 118
  • آی پی دیروز : 97
  • بازدید امروز : 1,361
  • باردید دیروز : 335
  • گوگل امروز : 9
  • گوگل دیروز : 10
  • بازدید هفته : 4,213
  • بازدید ماه : 7,273
  • بازدید سال : 38,847
  • بازدید کلی : 1,395,306
  • کدهای اختصاصی