آسیبشناسی و چرایی خشونت در انتخابات های ممسنی با حضور نامزدهای مجلس نهم در "نــوربـاران"
ما دنبال این نیستیم که قاصر یا مقصری پیدا کنیم تا قصورات و تقصیرات را به گردنش بیندازیم و به دنبال طرح مسائل کلان سیاسی هم در این جلسه نیستیم، هدف از تشکیل جلسه -با توجه به مسائل و قومیتهایی که در شهرستان ممسنی هست و بالطبع قوهی عَصَبیَّتِ موجود در شهرستان- تبیین ضرورت گفتمان در جامعه و بالطّبع بالابردن آستانهی تحمل و صبر مردم بر اساس آموزههای دینی و ردِّ هر گونه تحمیل و تحمل آرا و عقاید افراطی دیگران و پرهیز از آبرو فروختن و عاطفه خریدن و آتش احساسات برافروختن مردم در جامعهی ممسنی به نحو اولی میباشد.
هر چند که در کتاب مقدس ما به مسئلهی شعوبیّت و طایفه هم توجه شده ولی این مسئله، فقط و فقط بر اساس شناخت و معرفت انسانها نسبت به همدیگر تعریف شدهاست و برتری و تفاضل هر قومی نسبت به دیگری را تنها در تقوا دانستهاند. کسانی که بخواهند با احساسات مردم و تحریک قوهی عَصَبیَّتِ مردم، روشناییای برای پیداکردن مسیر گم شدهشان داشته باشند، دقیقاً مثل اشخاصی هستند که راه را گم کردهاند و آرزوی صاعقه دارند. صاعقه زودگذر و لحظهای روشن میکند ولی خساراتی که صاعقه به بار میآورد به مراتب بیشتر از روشنایی است که از آن حاصل میشود. ما نظرمان بر این است که در درجه ی اول بفهمیم و نظر دوستان را بدانیم که به عنوان نخبهای از نخبگان شهرستان و یا نمایندهای از طیف وسیع نخبگانی که پشت سر داشتهاند چه نظری بر چگونگی و ریشههای خشونت در انتخابات ممسنی و رستم دارند و چه پیشبینیهایی برای کم کردن بار خشونت در انتخابات داشته و دارند.
آستانهی تحمل ما خیلی پایین بوده و به محض ناآرامی در شهرستان قتل رخ دادهاست، از جریان 8 آذر گرفته تا صندوق ذوالفقار و انتخابات دور نهم مجلس شورای اسلامی ممسنی و رستم. یعنی واقعاً ما در شرایط بحرانی و ناآرامی، حتی برای لحظهای کوتاه نتوانستهایم خویشتنداری کنیم و این بر این اساس بوده که آتش عَصَبیَّت بیش از حد شعلهور است و آنقدر تنور را داغ کردهایم که حتی خود شاطر بسوزد. ما ضرورت تبیین و برنامه ی دوستان حاضر در این جلسه و اهداف، شاخصها و اولویتهای کاری عزیزان را جویا هستیم. از آنجا که در ممسنی و رستم توقعات مردم این الزام را به وجودآورده که نمایندگان وقت با مردم دیدار چهره به چهره داشتهباشند و برخی کاندیداها برای پوشش این کار کاروان های سنگین تبلیغی راه می اندازند که بیشتر به لشکرکشی شباهت داشته و پیامدهای سوئی دارد، چه بایدکرد؟
از آنجا که فلسفهی دموکراسی و مردمسالاری دوری از خشونت و پرهیز از دیکتهی افکار و عقاید خود بر دیگران است، در این دورهی گذر، چگونه مردم را باید ارشاد کرد و یا با فرهنگ سازی و بسترسازی، جلوی تحمیل عقیده بر دیگران را گرفت تا بتوانیم عقاید افراطی دیگران را نه تحمیل کنیم و نه تحمل؟
رقابت برای عرض اندام، برای ناهمتا و ناهمتراز بودن با بقیه و بالاتر از آنها قرارگرفتن، رقابت برای سردمداری، رقابت برای به دستآوردن بهترینها و رقابت برای حاکمیت و قدرت، منحصر به یک سال و دو سال و ده سال و یک کشور و یک ملت خاص نبوده و نیست. رقابتهای سالم و ناسالم ریشه در اعماق تاریخ بشریت دارد و متعلق به همهی ملتها بوده و هست اما به گواه تاریخ رقابتهای سالم همواره پسندیده بودهاند و رقابتهای تنشزا و خشونتطلبانه اگر چه برای بعضیها لذتبخش بوده اما این حاکمیت اقتدارگرایانه، توتالیتر و سرنیزهای، پسندِ توده وعوام و عقلای هیچ جامعهای نبودهاست. حاکم دیکتاتور مسلک و خشونتمآب منفور آن قوم و ملت شده و حکومت کوتاه مدتش خیلی زود مضمحل گردیدهاست. بنابراین ما دیدگاه مبتنی بر خشونتطلبی را مطرود و محکوم به نابودی میدانیم ...
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
دفتر نورباران در اسفند ماه/91 و درآستانه اولین سالگرد انتخابات دور نهم مجلس شورای اسلامی اقدام به تشکیل میزگردی نمود تا بخشی از صاحبنظران و اندیشمندان شهرمان را که به عنوان کاندیدا در این انتخابات شرکت داشتند با هدف بررسی چیستی و چرایی خشونت در آن روزها و چگونگی رفع دلایل این خشونت طلبیها، دور هم نشانده تا در یک فضای صمیمی و به دور از شائبه پیرامون علل خشونت در انتخاباتهای ممسنی بحث و تبادل نظر نمایند. به یقین حضور در دفتر یک رسانه عمومی و خشونتطلبی را محکوم کردن کاری مردم پسند و شجاعانه و تاکید بر این مدعاست و عدم حضور شاید چند معنا بیشتر نداشتهباشد: عدم اعتقاد به کار فرهنگی و رسانهها یا مشغلههای کاری روزمره و یا تمکین خشونت طلبی ...
بنا به تاکید بیشتر دوستان کاندیدا در انتخابات نهم مجلس مبنی بر مشغلههای کاری، همهی آنها متفقاً ایام تعطیلات نوروزی 92 مدّنظرشان بود. پس از اتمام هماهنگیهای مجدد، باز هم تعدادی از دوستانی که حضورشان میتوانست در حال و هوای این مناظره و کیفیتبخشی آن تاثیر دوچندانی داشته باشد بنا به مشغلههای کاری، عروسی بستگان و مهمانان نوروزیشان نتوانستند در این جمع صمیمی حضور پیدا کنند و در این نشست تنها چهار نفر از این عزیزان حضوریافتند و قرار بر این شد که بقیهی دوستان در فرصت دیگری، با ما (نورباران) نشست داشتهباشند که متاسفانه برای نشست دوم آقایان انصاری، بناوی، قائدی و گودرزی تاکنون به ما "نوربارانیها" جوابی نداده اند ...
لازم به ذکراست که برنامهی نشست در دو بخش اجراگردید که دوستان در دو وقت ده و بیست دقیقهای (مجموعاً 30 دقیقه)به بیان نظرات و دیدگاههای خود در خصوص "چرا طایفهگرایی و خشونت در انتخابات ممسنی وجوددارد و چه راهکاری برای حل آن پیشنهاد میشود"، پرداختند. در بخش اول مصاحبه، صحبتهای آقایان رنجبر، مرادی و دهقان به مدت 10 دقیقه و صحبت آقای شفیعی به مدت 20 دقیقه نگاشتهشدهاست. البته اگر در اندازه و حجم مطالب دوستان ناهماهنگیای وجود دارد به سرعت بیان و حجم سخنان آنها در وقت مقررشان برمیگردد و اصلاحات و ویراستاریهایی که این عزیزان بعد از بازگرداندن مطلب انجام داده اند. ما ضمن تقدیر و تشکر خالصانه و فراوان از حضور این بزرگواران، در این شماره بخش اول صحبتهای این دوستان را که پس ازبازخوانی و اصلاح توسط خودشان به این دفتر عودت دادهشده، با رعایت امانتداری کامل روزنامهنگاری، منتشرنموده و انشاءالله بخش دوم را در شمارههای بعدی به چاپ خواهیمرساند. امیدواریم که توانستهباشیم رضای حق و رضایت خاطر شما خوانندگان فهیم "نورباران" را برآورده کردهباشیم.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
محمد رنجبر:
چند نفری که منافعشان در این موضوع است به آن دامن میزنند و در این جریان به جایی میرسیم که حتی تحصیل کردهها، حقوقدانها، پزشکها، ادبا، مسئولین شهر، ناظران شهرمان همگی طایفهگرا میشوند
محمد رنجبر (کاندیدای دور نهم مجلس، فرهنگی بازنشسته و حقوقدان): با عرض سلام و ادب خدمت امام عصر حضرت مهدی (عج) و با درود به روح پرفتوح بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) و با آرزوی طول عمر برای مقام معظم رهبری، عرض تبریک سال نو خدمت مردم ایران، مردم فهیم ممسنی، دوستان حاضر در جلسه و عرض تقدیر و تشکر از بانی و گردانندگان این جلسه و اعضای هیئت تحریریه ماهنامه نورباران.
مطالبی که توسط شما دوستان بیان شد دقیقاً نیاز شهرستان ماست ولی در حوصلهی یک جلسه دو تا سه ساعته نمیگنجد و ما به بخشی از این مسائل اشاره میکنیم. اولویت بحث من خشونت در ممسنی و ریشههای خشونت است که واقعاً نظم و امنیّت را در شهرستان خدشهدار نمودهاست.
با کمال تاسف باید عرض کنم که خشونت در شهرستان ما ریشه در افکار منحط طایفهگرایانه و قبیـلهگرایانه دارد، آن قدر شدید شده که بهتر است آن را به زمان عرب جاهلیت قبل از اسلام تشبیه کنیم، چون آن زمان شعار این بود که "از هم قبیلهات باید حمایت کنی ولو اینکه به ناحق باشد." ما پیرو رسول و پیامآوری هستیم که از عرب جاهلیت یک ملت جهانگیر ساخت، ملتی که در فرهنگ و دین سرآمد شد و تا قلب اروپای مترقی پیشرفت و تمدنهای باستانی ایران و روم را فتحکرد.
در حال حاضر در مسئلهی انتخابات که تجلیگاه دموکراسی و تعیین حق سرنوشت است، ما باید بیاییم آرا و افکارمان را به نمایش بگذاریم و تضارب آرا داشتهباشیم و کسی را برای اداره امورمان وکیل قرار دهیم. ما وقتی که برای طرح یک دعوای خصوصی وکیل انتخاب میکنیم با احتیاط عمل میکنیم و در مورد توانایی و عدم توانایی او تحقیق میکنیم ولی وقتی میخواهیم وکیل عامه را برگزینیم به شایستگیها توجه نداریم و از روزنهی طایفهگرایی به آن نگاه میکنیم و نتیجهش این میشود که ما تا یک هفته قبل از انتخابات با هم برادر و دوست هستیم و در روز انتخابات مقابل همدیگر. یکی از ریشههای اصلی خشونت، قبیلهگرایی است و چند نفری که منافعشان در این موضوع است به آن دامن میزنند و در این جریان به جایی میرسیم که حتی تحصیل کردهها، حقوقدانها، پزشکها، ادبا، مسئولین شهر، ناظران شهرمان همگی طایفهگرا میشوند و این فاجعهاست و بلا برای یک شهرستان و برای جلوگیری از این موضوع نیاز به همّت داریم.
من در ایام تبلیغات انتخاباتیام، محور اصلی توصیه و تبلیغم مبارزه با طایفهگرایی بود و اگر هم خداوند توفیق میداد و نمایندهی مردم میشدم اگر طرفداران اصلی اندیشه شان طایفهگرایانه میشد از انها خداحافظی میکردم.
راهکار ما این است که ما تحصیل کردهها گذشت داشتهباشیم، بیاییم وقت بگذاریم و کنار هم بنشینیم و مضرات و معظلات و مشکلاتی را که این اندیشه برای شهرستانمان ایجاد کرده، مرور کنیم، به نفع هیچ کداممان نیست و حتی اگر کسانی از دوستان ما از این رهگذر به مجلس راهیافتهند آنها هم تحتتاثیر همین طایفهگرایی، چهرهشان مخدوش شده و بدنام شدهاند و در این جریان، شخص مخالف یک ذره سهل انگاری را بزرگ میکند و از کاه کوه میسازد.
وقتی پایه و اساس کار ما بر مبنای اصلاح امور نباشد و وعدههای آنی و شخصی به دوستانمان بدهیم آنهایی که ما را حمایت کرده بعد از مدتی از ما فاصله میگیرند و به مخالف تبدیل میشوند. راهکار من این است که ما در این وادی صادقانه گام برداریم. نمایندگی مجلس خیلی پایگاه والایی نیست که انسان شخصیتاش را فدا کند، باید در جهت اصلاح امور شهرستان و کشور گام برداریم و این را یک تکلیف بدانیم و ورود به عرصه انتخابات را وقتی انجام دهیم که احساس تکلیف نماییم و در این شرایط اگر رد صلاحیت شویم ناراحت نیستیم و میگوییم من خواستم خدمت کنم و نخواستند باشم و اگر تایید شدی و رای نیاوردی، راحت هستی که به تکلیف خودت عمل نمودی و اگر رای آوردی به تکلیفت عمل می کنی و نتیجه کار بهتر از گذشته در شهرستان نمود پیدا میکند.
ما باید تلاش کنیم که هم در سطح کلان مملکت بستر آزادی در انتخابات تامین شود هم در سطح خرد (شهرستان)، هم رای دادن آزاد باشد و هم رای گرفتن آزادانهباشد یعنی قواعد بازی سیاسی بین کسانی که در صحنه هستند رعایت شود نه اینکه بازی بخواهد به نفع یک نفر تمام گردد که در این صورت نتیجه این میشود خشونت، فاجعه و درگیری و نتیجه اش قتل یک انسان شریف از یک خانوادهی بزرگواری که شاید اگر این خانواده نبود بلاها و معضلات و مصیبتهای بیشتری پشت این قضیه در شهرستان پیش میآمد.
عبدالرضا مرادی:
رسیدن به كرسی نمایندگی اگر توأم با هتك حرمت و آزار و اذیت دیگران و بطور كلی توأم با خشونت، بی احترامی و تخریب مسئولین یا رقبای انتخاباتی باشد، از بیارزشترین امور است
عبدالرضا مرادی (نماینده دور هشتم مجلس، حقوقدان، مدیرکل حقوقی و اموربینالملل سازمان ثبت اسناد و املاک کل کشور): قبل از اینكه در خصوص موضوع جلسه صحبت كنم لازم میدانم حلول سال 1392 که به نام حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی مزین گردیدهاست را به همه هموطنان عزیز بویژه مردم نجیب و شریف ممسنی و رستم و همهی عزیزان حاضر در این میزگرد عرض تبریک داشتهباشم. انشاءالله که در سال 1392 شاهد پیشرفت و توسعهی کشورمان در همهی زمینهها باشیم و در کنار این پیشرفت و توسعه، وحدت، صمیمیت و همدلی همه ملت و گروههای مختلف سیاسی و اجتماعی كه دلشان در گرو سربلندی ایران عزیز است را مشاهده كنیم.
از دست اندرکاران ماهنامهی وزین "نورباران" تشكر و قدردانی می كنم. انشاءالله که این اقدام خوب نورباران در انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی نیر تاثیرات مثبت خود را نشان دهد.
خشونت در انتخابات ممسنی و رستم در دو مقوله قابل بحث است:
1- انتخابات مجلس شورای اسلامی 2- انتخابات شوراهای اسلامی. انتخاباتهای دیگری که در ممسنی و رستم برگزار میشود و همچون دو انتخابات ذكر شده تابعی از انتخاباتهای کلان کشوری هستند، هرچند كه دارای حساسیت ویژه در سطوح ملی و بینالمللی است اما حساسیتهای منطقهای زیادی در مورد آنها وجود ندارد لذا بحث خشونت در آنها در سطح منطقهای قابل توجه نمیباشد. به همین جهت ما به بحث خشونت و راهكارهای جلوگیری از آن در انتخابات مجلس شورای اسلامی و شوراها میپردازیم.
در همین راستا ابتدا باید به دنبال اسباب و عوامل خشونت بگردیم و آنگاه راهكارهای جلوگیری از خشونت را ارائه دهیم. همانگونه که میدانید خشونتهای انتخاباتی در قالب برخی از اعمال خلاف قانون رخ میدهد که در قوانین جزایی کشورمان برای آنها مجازاتهایی در نظر گرفتهشدهاست، برهمین اساس این اعمال، اعمالی مجرمانه هستند که برای پیدا کردن راهکارهای جلوگیری از آنها، باید در بحث جرمشناسی به طور دقیق مورد بررسی قرارگرفته و در جامعهشناسی جنایی و جرمشناسی، ریشهها و عوامل ارتکاب هر یک از جرائم به طور دقیق مشخص شوند. به عبارت دیگر برای پیشگیری از وقوع هر جرمی، وظیفه جرم شناسان و جامعه شناسان جنایی است که به دنبال اسباب و عوامل هر جرم باشند و پس از پیداکردن اسباب و عوامل، راهکارهای لازم برای خشکانیدن آن جرم را پیداکنند و آنگاه اقدام لازم را به عملآورند.
چون در خشونتهای انتخاباتی غیر از مباشرین یا مرتکبین این خشونتها ، ممکن است سببهایی هم وجود داشتهباشد، لذا ، ابتدا به اسباب و سپس به عوامل و در آخر هم به راهکارهایی که به نظرمان میرسد اشاره میکنیم.
اسباب خشونت به چند دسته تقسیم میشود: 1- داوطلبین انتخابات2- هواداران ِانتخاباتی داوطلبین3- مردم به عنوان انتخابكنندگان 4- مسئولین؛ كه در مورد هر کدامشان باید به طور جداگانه بحث شود. منظور از اسباب خشونت اقدامات و افعالی است كه به طور غیرمستقیم باعث میشود كه عدهای به عنوان مباشر دست به اعمال مجرمانه بزنند كه در این جلسه تحت عنوان كلی خشونت از آن یاد میكنیم . البته برخی از مسببین سوء نیتی ندارند لكن اقدامات غیرمنطقی آنان به عنوان سبب دور، باعث تحریك دیگران میشود و برخی هم به عنوان سبب نزدیك باعث ایجاد خشونت میشوند.
در برخی از مواقع داوطلبین عزیزی كه به انتخاباتها اعم از انتخابات مجلس شورای اسلامی و یا شوراهای اسلامی ورود پیدا میکنند، با نگاه مادی و رسیدن به یك جایگاه قدرت، وارد میشوند. در این موارد، این افراد خواسته یا ناخواسته سبب بروز خشونت میشوند زیرا كسی كه با چنین هدفی وارد میشود، برای رسیدن به هدف مورد نظر از هر وسیلهای استفاده میكند و در این راستا ممكناست باعث تحریك احساسات قومی و قبیلهای و تعصبات جاهلیتی شود ،كه به خشونت منتهی شود؛ اما این افراد اگر از ابتدا هدفشان را یک هدف مقدس قراردهند -كه البته اصل بر این است كه همه داوطلبین همین هدف را دارند- و در واقع بر اساس احساس تکلیف و وظیفه حرکت کنند، قطعاً از به كار بردن الفاظ نامناسب خودداری میكنند و میتوانند خیلی خوب و دقیق به هدف متعالی که دارند، برسند و از آن طرف هر جایی که احساس کردند که شخصی میخواهد به وحدت، صمیمیت و دوستی مردم خدشه واردکند و باعث و بانی خشونت شود، همان جا میتوانند از خشونت جلوگیری کنند، امّا اگر هدف داوطلب رسیدن به کرسی مجلس یا شوراها باشد و این را به عنوان سکوی پرتاب برای خودش در نظربگیرد و به عنوان اهداف مادی ملاک عمل قراردهد و نوع نگاهش صرفاً استفاده از این باشد که بتواند در امور سیاسی شهرستان و یا کشور برای خودش جای پایی بازکند، چون هدفش از ابتدا برای خدا و خدمت به مردم نیست و هدفی نیست که از جهت معنوی مورد توجه باشد از همان ابتدا الفاظ و گفتارش به سوی تخریب پیش میرود و در جلسات، نشستها و گفتمانها به تکذیب دیگران میپردازد. به دنبال ضعف دیگران بودن و آن ضعفها را بزرگ نشاندادن و از بزرگنمایی و مطرح کردن عیوب دیگران، برای اثبات خود استفادهکردن، باعث میشود که از همان لحظهی اول استارت خشونت زدهشود. همچنین شنیدهشدهاست در برخی از جلساتی كه داوطلبین انتخابات حضور داشتهاند، توسط داوطلب یا هواداران یا حاضرین در جلسه الفاظ و عبارات تحریك كنندهی احساسات، بیان شدهاست و همین امر باعث میشود كه در زمان برگزاری انتخابات شاهد بروز خشونت باشیم. همین جا لازم است به داوطلبین عزیزی كه قصد ورود به انتخابات شوراها یا مجلس را دارند،توصیه نمایم كه باور داشتهباشند و قبول كنند كه رسیدن به صندلی نمایندگی اعم از مجلس یا شوراها و یا هر منصب دیگری، این ارزش را ندارد كه یك قطره خون از كسی ریخته شود؛ فراتر از این مطلب این است كه رسیدن به كرسی نمایندگی اعم از ملی یا محلی اگر توأم با هتك حرمت و آزار و اذیت دیگران و بطور كلی توأم با خشونت، درگیری، زد و خورد، توهین، بی احترامی و تخریب مسئولین یا رقبای انتخاباتی باشد، از بیارزشترین امور است.
هوادارانِ فعال داوطلبین هم نوع نگاهشان باید هماهنگ با این موضوع باشد که به شخصی کمک کنند كه اصلح در بین داوطلبین باشد و بتواند در پیشرفت و توسعهی حوزهی نمایندگی، موثر واقعشود . همچنین بتواند به اهداف مورد نظر مردم و پیشرفت مجموعهای که میخواهد وکالتش را بر عهده بگیرد كمك كند. اگر بر این اساس شخصی را حمایت کنند و در راه رسیدن به آن با نگاهی مقدس حرکت کنند، قطعاً میتوانند در اقدامات خود مثبتتر باشند و تاثیرات خود را بگذارند، امّا اگر اطرافیان بر اساس اینکه از فلانی بدشان میآید، به سمت شخص دیگری بروند و یا اگر بر این اساس كه فلان داوطلب فامیل یا هم محلی یا دوست یا هم طایفهای یا هم شهری وی است، از او حمایت كنند، این امر میتواند زمینهساز و سبب بروز خشونت باشد.
علاوه بر این اگر هواداران برای رسیدن به پست و مقام و ایجاد جایگاهی برای خود یا اطرافیان، به یک داوطلب کمک نمایند، باز هم سبب بروز خشونت میشوند. زیرا برای رسیدن به این اهداف ممکن است به هر اقدامی ولو اینکه مخالف قانون باشد، دست بزنند. مردم هم طرف دیگر قضیه هستند و نباید خودشان را بازیچه دست افراد سودجو و افرادی که با هدف نا مشروع به صحنه میآیند قراردهند. در برخی از موارد دیدهشدهاست كه مردم بدون مطالعه و بررسی عواقب یك امر سبب دامن زدن و تحریك احساسات میشوند. مردم باید هدایتگر باشند، کنترل کنند و هر جایی که شنیدند داوطلبی یا هوادارِ داوطلبی کسی را تخریب میکند و بر علیه دیگران حرف میزند و به جای اینکه برنامههای خودش را بیان کند به بیان مطالبی میپردازد که باعث احساس خشونت در مردم شود و بعد هم در عمل به خشونت منتهی گردد، از باب وظیفهی امر به معروف و نهی از منكر، تذكر ناصحانه بدهند.
دسته چهارم مسئولین هستند. در بعضی از موارد نیز برخی از مسئولین به عنوان سبب دور و بطور ناخواسته ممكن است باعث بروز خشونت شوند، اینها باید با دقت و تیزبینی کامل و بدون اینکه حرکت، رفتار، کردار، گفتار و قلمشان به سمت و سوی خاصی باشد و به تقویت یک شخص و نفی شخص دیگر منتهی شود، همه اقدامات داوطلبین و هواداران آنها را كنترل كنند و به موقع اقدامات تأمینی لازم را انجام دهند در این صورت میتوانند بر كنترل خشونتها موثر باشند. گاهی ممكن است كه یك شخصی كه مسئولیتی را هم به عهده دارد رفتاری را از خود بروز دهد كه از وی انتظار نمیرود در چنین صورتی این گونه اشخاص دیگر امین مردم محسوب نمی شوند و نمیتوانند از اقدامات غیرقانونی جلوگیری كنند . مسئولی که با گزارشات مکتوب و غیرمکتوب، امورات مختلف شهرستان را بد جلوهدهد، بد منتقلکند، از كاندیدای خاصی طرفداری نماید و علیه داوطلب دیگری اقدامكند و در واقع به سمت و سویی حرکت کند که نتیجهاش در موقع انتخابات به شکل دیگری بروز پیداکند چنین فردی نیز سبب بروز خشونت میشود. البته در این خصوص مطالب دیگری هم وجوددارد كه در جای خود و در صورت لزوم عرض خواهمكرد.
حمیدرضا دهقان:
اگر امکانات و اعتبارات عادلانه تقسیم شوند و ظرفیتهای انسانی و اشتغال زایی به نسبت مساوی و به نسبت توانمندیهای هر منطقه توزیع بشود بخشی از وضعیت موجود قابل حل است
حمیدرضا دهقان(کارشناس ارشد مدیریت برنامهریزی و کارشناس نظارت و برنامهریزی صدا و سیمای استان کهگیلویه و بویراحمد و مشاور مدیر کل صدا و سیمای شبکه دنا): أطیعُو اللّه وَأطیعُوا الرَسوُل وَ أولى الأمْرِ مِنْکم .... با آرزوی سلامتی برای حضرت آقا مهدی اباصالح (عج)، درود به روح پرفتوح امام (ره) و آرزوی سلامت و صحت برای مقام عظمای ولایت و زعامت و تبریک سال نو، سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی یه ملت شریف و بزرگ ممسنی و رستم، با تشکر از ماهنامه وزین و خوب نورباران که زمینه برگزاری این محفل را فراهم نمودند.
ابتدا در سه حوزهی پیشینهی خشونت گرایی، وضعیت موجود و علل و عوامل به وجود آورندهی بحث میکنم. نکته اول این است که ما باید بدانیم طایفهگرایی از کی و به چه دلایلی به وجود آمد؟، و دوم بحث وضعیت موجود یعنی آن چیزی که امروز نهادینه شدهاست که میگویند اگر شخصی از یک طایفه ای نمایندهی مردم شود آن طایفه، طایفهی غالب است و دیگر طوایف مغلوب محسوب میشوند. یعنی بین مردم این دیدگاه وجوددارد که طایفهای که نماینده متعلق به آن است، طایفهی غالب محسوب میشود و دیگر طوایف، طوایف مغلوب هستند چون نمایندهی مجلس از آنها نیست و این چیزی است که در چند دههی اخیر در ممسنی و رستم جاافتادهاست.
مشکل اصلی ما این است که سوراخ دعا را گم کرده ایم یعنی هر بار که دور هم مینشنیم از بحث خشونت صحبت میکنیم و از علل و عواملش بحث میکنیم همه ی ما چماقی برمیداریم و به سر موجودی به نام طایفهگرایی میزنیم در صورتی که به اعتقاد من طایفهگرایی پدیدهاست، معلول است، خودش دارای علل است و مسئلهای است که باید حل شود. ابتدا باید علل و عواملی که باعث و بانی طایفهگرایی شده را محوبکنیم بعد به فکر آلترناتیو و جایگزینی برای طایفهگرایی باشیم.
طایفهگرایی خودش معلول علتهایی است که به وجود آورندهی این پدیده بودهاست امّا اینکه عوامل چیست به صورت مختصر به چند نکته اشاره میکنم: نکتهی اول این است که به صورت ریشه ای و تاریخی روش جذب رای در ممسنی و رستم غلط جا افتادهاست، اینکه حتماً بروی و در خانهای بنشینی و چای بخوری وبه قول قدما نمک گیرشان بکنی این سنتنی است که از دو-سه دههی اخیر شروع شده و میراث نامیمون آن به من و امثال من رسیده و باید تحملش کنیم و همهی ما هم از وضعیت موجود ناراضی هستیم یعنی اینکه ما از وقت و زمان خود برای جذب چند رای بگذریم روش نامطلوبی است و خوب است که با یک مناظره و برنامهی علمی، مردم وزن کشی نمایند و بار تجربی کاندیداها را سنجش کنند و نهایتاً یک انتخاب معقولانه و مدبرانه ای صورت بگیرد و متاسفانه این وجود ندارد و روش غلط در هر صورت جا افتادهاست.
نکتهی دوم فقر است، موثرترین عامل در تشدید طایفهگرایی، وجود فقر و فقدان زیرساختها و ضعف مالی و درآمدی است. ما علل و عوامل به وجود آورندهی فقر در ممسنی و رستم را بررسی کنیم و تاثیر آن را در طایفهگرایی و اینکه بندهی نوعی اگر از فلان طایفه به عنوان نماینده بودم طبیعی است که هم طایفهای ام متصور است که راحت تر میتواند به من دسترسی داشتهباشد و از من مطالباتی داشتهباشد.
نکتهی سوم برخی عملکردهای پیشینیان است این واقعیت را باید بپذیرم که اگر مثلاً 50 مورد وام خشکسالی به ممسنی و رستم آمد و بندهی نوعی به عنوان مدیر شهرستان بیشتر آن را به سمت طایفهی خودم بردم طبیعی است که این تفکر بین مردم رخ میدهد که اگر نماینده از طایفهی ما باشد در دور بعد نیز این حرکت اتفاق میافتد و میتواند مطالبات، امکانات و اعتبارات را به سمت طایفهی غالب و طایفهی نماینده برود. اگر عملکردها به گونه ای باشد که امکانات و اعتبارات عادلانه تقسیم شوند ظرفیتها به درستی جا بیفتد و ظرفیتهای انسانی و اشتغال زایی و فرصتهایی که در هر صورت وارد شهرستان میشود به نسبت مساوی و به نسبت توانمندیهای هر منطقه توزیع بشود خود به خود بخشی از وضعیت موجود قابل حل است.
نکته چهارم این است که در حال حاضر تفکر روشنفکرانه و اندیشمندان در ممسنی و رستم خنثی است. یعنی روشنفکران و اندیشمندان ما هم دید طایفهگرایانه دارند و آنها نگرشی به علم و اندیشه ندارند و جایگاهی برای علم، تفکر و اندیشه در ممسنی و رستم قائل نیستند حتی مایی که مدعی سواد و تحصیلات و روشنفکری هستیم.
این که ما بتوانیم جایگاه علم را در انتخابات ممسنی و رستم نهادینه کنیم یک حلقهی مفقودهاست یعنی روشنفکران هم ابتدا فکر میکنند آن کاندیدایی که به خانه شان میآید آیا هم طایفهای او هست و آیا میتواند نسبت قومی و خویشی برای فردا بین خودشان پیدا کنند. بعد میرود و با او همکلام میشود.
نکته پنجم این است که موج سواری طایفه ای در حال حاضر بر موج سازی علمی چربش دارد. دو پارادوکس در رفتار کاندیداها وجود دارد. اول پاراداکس گفتاری: بندهی نوعی به عنوان کاندیدا به خانهی عمویم میروم و به او میگویم تو چون فامیل من هستی و قوم و خویش من اگر نماینده باشم به دردت میخورم و به من رای بده و در طایفه ای دیگر میگویم نه من یک انسان روشنفکر، باسواد و تحصیلکردهام و به من رای بدهید چون میخواهم طایفهگرایی را نابود کنم یعنی این تضاد و تناقص در گفتار من کاندیدا در چند نقطه، باید ابتدا حل شود. من نوعی به روشهای مختلف بر اساس آن چیزی که ماکیاولی گفت از هر روش و وسیلهای برای رسیدن به هدفت استفاده کن، در خانهی عمویم یک حرف و در خانهی دیگری حرف دیگری میزنم. پارادوکس دوم، پاردوکس رفتاری کاندیداها و اطرافیان آنهاست. تقریباً در طول ادوار اخیر همهی کاندیداها شعار اولشان اشتغال بوده و شعار دوم محور طایفهگرایی بودهاست. کاندیداها در شعار مبارزه با طایفهگرایی را سر میدهند امّا در عمل 50 کیلومتر لشکرکشی انتخاباتی دارند، این پارادوکس در رفتارکاندیداها با چه منطقی قابل توجیهاست؟ ما چطور میتوانیم طایفهگرایی را محو و نابود کنیم امّا برای اینکه به هدفمان برسیم طایفه مان را هماهنگ میکنیم و کاروان راه میاندازیم و برای تسخیر صندوقها لشکر میکشیم. تا زمانی که کاندیداها پارادوکس رفتاری و گفتاری شان را حل نکنند مطمئن باشید مشکل به قوّت خودش باقی خواهد بود یعنی اینکه برای رفع یک مشکل به مبانی نظری و تئوریک آن باید توجه کنیم و این یک اصل است یعنی مبانی تئوری و گفتارها و گفتمانها نیاز است ولی رفتار عمل گرایانه یک اصل است یعنی تا عمل را اصلاح نکنیم هیچ چیز قابل اصلاح نیست و نکتهی بعدی این است که بین عوام اینگونه جا افتادهاست که گفتهاند فلان کاندیدا آدم خوب و توانمندی است امّا چون به خانهی ما نیامده به او رای نمیدهیم و این تفکر عوام گرایانه نیز به یک نوع فرهنگ سازی نیاز دارد و بخش عمده ای مثل رسانهها و ماهنامههایی مثل نورباران و رسانههای مجازی میتوانند آن را حل کنند امّا موقعی که من مراجعه میکنم میبینم رسانهها بحث انتخابات را 10 روز بعد از آن بایگانی میکنند و تا یک سال مانده به انتخابات بعدی شروع میکنند. فرهنگ سازی رسانهها خیلی موثر است و ایراد اصلی عوام این است که فکر میکنند کاندیداها باید به داخل خانههایشان بیایند.
نوذر شفیعی:
ما در شهرستان ممسنی شاهد هستیم که خود مسئولین به خشونت در انتخابات دامن میزنند. اتفاقات دور گذشته انتخابات در ممسنی چیزی جز عملکرد مسئولین ما نبود.
نوذر شفیعی(دکترای علوم سیاسی، استاد دانشگاه و نماینده فعلی شهرستان های ممسنی و رستم): سال نو را خدمت دوستان تبریک عرض میکنم و از نشریه نورباران تشکر میکنم که از من دعوت نمودند تا در این گفتگو حضور داشتهباشم. امیدوارم مطالبی را که ما و دیگران میگوییم نه در حرف بلکه در عمل تاثیرگذار باشد تا بتواند در پیشرفت جامعه مان موثر باشد. نکته ای را برای توجه مخاطبین عزیز نورباران عرض کنم که میتواند تاثیرگذار باشد چون نتیجهی یکی از مشکلاتی است که به انحای مختلف در شهر ما حاصل میشود. خیلی دشوار است که شما در منطقه ای مثل شیراز یا تهران ادعا داشتهباشید که ما اهل ممسنی و رستم هستیم دلیلش این است که در این مقوله ممسنی و رستم با یک چهرهی منفی شناخته شدهاست. در اولین ملاقاتی که من با استاندار فارس (صادق عابدین) بعد از انتخابات داشتم او گفت شفیعی چند نفر کشته شدهاست؟ این گونه رفتارها تاثیر منفی و روانی بر جایگاه شهرستان دارد و پیامدهای منفی عمیقی دارد اگر شما میبینید که سرمایه گذار راغب نیست که در ممسنی سرمایه گذاری کند نگرانی وی دوری فاصله و نبودن مزیتهای نسبی نیست، نگرانی اش، نگرانی امنیتی است ذهنش این است که این مردم خشونت گرا هستند و سرمایه گذاری در این منطقه ناامن خواهدبود. برای کل جامعه این پیام را دارم و ما حواسمان باشد اعم از نخبگان و افرادی عادی که اگر رفتار خشنی انجام میدهند بازتابهایش فقط محدود به عرصهی شهرستان نیست بازتاب استانی و کشوری عمیق و منفی دارد.
خوشبختانه دوستانی که در این مصاحبه شرکت کرده به نوعی در عمل بحث خشونت و طایفهگرایی را لمس کردهاند. من اعتقاد دارم با اطلاع به این موضوع که طایفهگرایی پدیده ای منفی است و واقعیت دارد دوست ندارم درباره اش صحبت کنم چون صحبت کردن در باره این موضوع به نوعی دامن زدن به آن قلمداد میشود. ضمن اینکه هدف ما اطلاع رسانی و آگاهی بخشی و زدودن این پدیدهی منفی است امّا حتی صحبت کردن ما نوعی دامن زدن به این موضوع است.
در دنیای امروز پدیدهها چند علتی و چند متغیری هستند، پدیدهی تک علتی نداریم و لذا بحث خشونت در شهرستان ممسنی که بیشتر در هنگام انتخابات ظهور و بروز پیدامیکند هم چند علتی است یعنی چند عامل دست به دست هم میدهند و باعث شکلگیری این پدیده میشوند ولی اگر بخواهیم همهی عوامل را در یک کلمه دسته بندی کنیم آن توسعهنیافتگی است یعنی توسعهنیافتگی ممسنی است که به بروز خشونت و یا رفتار خشونت آمیز منجر میشود. در جاهایی که توسعهیافتهاست رقابت با آرامش صورت میگیرد و به صورت مسالمتآمیز اتفاق میافتد امّا در جاهایی که توسعهنیافتهاست رقابتها تبدیل به خشونت میشود.
میخواهم بررسی طایفهگرایی را در حوزهی سیاسی بیان کنم. در حوزهی سیاسی ما چند عامل را موثر میدانیم، یعنی فرهنگ سیاسی است . در جامعه توسعهنیافته فرهنگ سیاسی تبعی است تا مشارکتی یعنی فرزند من و اقوام من، از مَنِ بزرگ تبعیت میکنند و کمتر خودشان به صورت مستقل فکر میکنند. در مقابل فرهنگ تبعی فرهنگ مشارکتی داریم یعنی هر کس سعی میکند در انتخابات مشارکت کند و نظر و رایش را بدهد و هیچ آقابالاسری برایش تصمیم نمیگیرد.
در جامعهی ما یک نفر مسئول یک خانواده و فامیل است و کافی است شما آن یک نفر را ببینید و به خاطر همین موضوع است که ما مرتب سراغ بزرگان میرویم. مشخصهی فرهنگ جامعه توسعهنیافته، فرهنگ تبعی است. دومین مشخصه در جوامع توسعهنیافته از لحاظ سیاسی، این است که جریانهای سیاسی بر پایهی شکافهای اجتماعی رخ میدهد نه احزاب و تشکلها. مثلاً برای من ؛بکش یک حزب است، برای آقای دهقان رستم حزب است و برای آقای رنجبر جاوید حزب است، لذا طبیعی است که پایگاه من بکش باشد و دیگری جاوید یا رستم. ایشان کاندید حزب جاوید است، ایشان کاندید حزب رستم و من کاندید حزب بکش و پایگاه اجتماعی به صورت اتوماتیک از ما حمایت میکند.
سه عامل دیگر هم خیلی اهمیت دارد. یکی نخبگان اجتماعی-سیاسی ماست. من وقتی به عنوان یک کاندیدا از نظر فکری و اندیشه ای ضعیف باشم و نتوانم جامعه و رقبا را به چالش بکشم، عصیبتهای قومی و قبیله ای را تحریک میکنم و خیلی هم خوب جواب میدهد. خیلی جالب است ما میرفتیم در جلسه مینشستیم و دو ساعت صحبت میکردیم و یکی میگفت ما هم گفتهایم که شما دور هم بنشینید تا آن شخص بکشی انتخابات را نبرد و حالا نمیدانست که از کدام طایفه هستیم و عکس این موضوع هم وجوددارد و انگار حرف زدن ما معنی نداشته.
بزرگان ما در دامن زدن به طایفهگرایی به عنوان الیتهای اجتماعی نقش دارند یعنی اگر ما نخواهیم آنها میگویند شما یک نفر هستید ما میخواهیم حواسمان به خودمان باشد. خود کاندیداها هم در طایفهگرایی موثرهستند همان گونه که آقای دهقان در صحبتهایشان بیان کردند من در محل خودم میگویم من توقع دارم که شما غیرت مرا بکشید و در جایی دیگر میگویم طایفهگرایی پدیدهای منفی هست. خود کاندیداها وقتی که وارد عرصهی انتخاباتی میشوند به عنوان یکی از ابزارهای انتخاباتی تحریک عصیبت را انجام میدهند بخصوص اگر آن کاندیدا راهحل برای حل مشکل جامعهی ما نداشتهباشد.
موضوع بعد، موضوع فرهنگی است. جامعهی ممسنی دارای همبستگی مکانیکی است و همبستگی مکانیکی در مقابل همبستگی ارگانیکی قراردارد. در همبستگی مکانیکی فرد، خانواده و قوم بر جامعه ارجحیتدارد یعنی آن وجدان اجتماعی در آن شکل نگرفته که ما همه بگوییم اهل ممسنی هستیم و میگوییم بکش هستیم، رستم هستیم و جاوید هستیم . مثل دانههای شن در کنار هم هستیم نه درون هم مخلوط و خیلی راحت میتوانیم از هم جداشویم. در این جامعه وفاداریهای قومی بر وفاداریهای ملی و منطقهای برتری دارد.
در حوزهی اقتصادی در شهرستان ما صنعت رشد نکردهاست. صنعت منشاء خیلی از تحولات است و وفاداریهای قومی و قبیلهای را به وفاداریهای فنی تبدیل میکند. فرض کنید اگر پتروشیمی ایجاد شود همهی بچههای منطقه میتوانند در آن مشغول شوند یا فرض کنید یکی از اهالی شهرستان رستم یک سرمایه گذاری انجام میدهد و یک کارخانه ایجاد کند و اگر بچههای من که بکشی هستم فنی باشند و بتوانند آنجا کار کنند، فرزند من که اهل بکش است برای آن کارخانه دار ساکن رستم بیشتر از برادرش اهمیت دارد چرا چون به نیازها و تخصصهای فنیاش احتیاج دارد و وفاداریها فنی میشود. پسر برادر آقای رنجبر اگر به او مراجعه کند میگوید عزیزم این کارخانه هست و وارد نیستی و اگر آمدی ورشکست میشویم و این دیگر ادارهی دولتی ممسنی نیست که بنشینی و لگدمال کنی و بیتالمال را لگد بزنی و هیچ خیری هم از آن درنیاید.
از این عوامل قشر فرهنگی موثرهستند یعنی ما از فرهنگیان انتظار داریم موتور تحول در جامعهباشند امّا خودشان عامل طایفهگرایی هستند. اگر بررسی کنید در ممسنی آموزش و پرورش بزرگترین نیروی سیاسی است و در عین حال طایفهگراترین نیروی سیاسی است و به آن دامن میزند و پیش آنها هم که بنشینی انکار میکنند و بالطبع آنها دانشجوها و اساتید دانشگاه. وقتی الیتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی اینگونه باشند تودهی مردم به طور طبیعی این خصوصیت را دارد و بحث طایفهگرایی را دامن میزند. اتفاقاً بحث طایفهگرایی در توده کمتر است منتهی ما غریزه و آن حس را تحریک میکنیم و آن واکنشها را به وجود میآوریم و ما در نهایت به جای اینکه رقابت داشتهباشیم به سمت خشونت میرویم.
ذکر این نکته مهم است که دنیای امروز دنیای چند هویتی است و ما به هویتهای مختلف تعلق داریم. من (شفیعی) یک هویتم نماینده مجلس است، یک هویتم استاد دانشگاه و ... انواع و اقسام هویتها را ما میتوانیم برای خودمان متصور باشیم، بکش بودن، رستم بودن و جاوید بودن هر کدامش یک هویت است و اصلاً اشکال ندارد. منتها در عین حال که ما چند هویتی هستیم تک - چند هویتی هم هستیم یعنی اینکه با وجود اینکه هویتهای گوناگونی درون ماست یکی از هویتهای ما همیشه بر دیگران غلبه دارد. مثلاً من یک بکشی هستم، یک نفر اهل ممسنی، اهل فارس، اهل ایران، اهل جهان و انسانم. انسان بودن من ارجحیت دارد بر همهی اینها، جهانی بودن من ارجحیت دارد بر همهی اینها، ایرانی بودن من ارجحیت دارد بر همهی اینها و ... این که میگوییم تک- چند هویتی، "تک" آن مفهوم کلی است پس اگر ما در ممسنی هستیم اول ممسنیای هستیم بعد بکش، رستم، جاوید و ... و این هویتها از کلی به جزئی یعنی از جهان به پایین ارجحیت دارد. الان که رستم از ممسنی جدا شده هویت ما جدا نشده چون هر دو ممسنی و جزء ایل ممسنی هستیم.
به این مسائل باید به صورت پایهای نگاه شود بعضی از رفتارهای ما طایفهگرایی را دامن میزند، تاکتیکی و کم اهمیتتر است. مثلاً جناب آقای مرادی به نکتهی مهم "مسئولین برگزاری"؛ اشاره کردند.
ما در شهرستان ممسنی شاهد هستیم که خود مسئولین به خشونت در انتخابات دامن میزنند. اتفاقات دور گذشته انتخابات در ممسنی چیزی جز عملکرد مسئولین ما نبود. یعنی میشد خشونت در کمترین حدش اتفاق بیفتد. در هر صندوق 10 نفر نیروی انتظامی مستقر کن. ما داد میزدیم مامور مستقر کنید میگفتند میخواهیم غیرامنیتی باشد. وقتی میخواهید غیرامنیتی باشد این نتیجهاش میشود، شما که با فضا آشنایی دارید و میدانید که هر طرف برای تصرف و تسخیر صندوقها آمادگی دارد.
دور آینده هم مسئولان، انتخابات شوراها را دارند حالا ریاست جمهوری از حساسیت کمتری برخورداراست، ببینید آیا خشونتی اتفاق خواهدافتاد یا نه؟ بحث مسئولین، سیستم انتظامات ما، مدیریت انتخابات ما و مسائلی از این قبیل اهمیت دارد.
نکتهی بعدی، عملکرد نمایندگان ما بعد از انتخابشدن است. یک نماینده باید هزینه شود یعنی الان که نماینده هستیم باید اعمالی را انجام بدهیم که مردم جاوید و رستم دیگر آن حساسیت را نداشتهباشند. خیلیها الان خیلی راحت به من میگویند اگر آقای بناوی قبول میشد این اندازه مهرههای بناوی در سیستم چینش نداشت و این تفکر هم از بحث طایفهگرایانه نشئت میگیرد امّا من این نیروها را به قصد این که هوادار آقای بناوی باشد یا نباشد نگذاشتهام بلکه تشخیص خود من است که این میتواند کارها را بهتر پیش ببرد، برای ممسنی مدیریت خیلی اهمیت دارد، برای مردم همینطور است و در هیچ جایی واقعاً بخواهم بگویم این حساسیت را من ندیدهام، اگر کاندیدایی بعد از انتخابشدن بخصوص در چینش مهرهها رفتارهایی را انجام بدهد که یک جاویدی میتواند فکر کند در زمان نمایندگی یک بکشی میتواند در فلان پست قراربگیرد و بالعکس، اگر این حساسیتها در دوره نمایندگی در واقع اتفاق بیفتد میتواند در کاهش این بحث موثر باشد هر چند که متاسفانه بعضی از تجربهها برای خود من تلخ شد با اینکه سعی کردم در این مسیر گام بردارم دیدم مدیری که برای طایفه زدایی منصوب شده طایفهگرایانه عمل میکند و حالا باید دوباره اراده کنم و این مدیر تعویض شود یعنی پروسه خیلی سختی است.
ادامه ی مصاحبه را در شماره ی بعد بخوانید...
ما دنبال این نیستیم که قاصر یا مقصری پیدا کنیم تا قصورات و تقصیرات را به گردنش بیندازیم و به دنبال طرح مسائل کلان سیاسی هم در این جلسه نیستیم، هدف از تشکیل جلسه -با توجه به مسائل و قومیتهایی که در شهرستان ممسنی هست و بالطبع قوهی عَصَبیَّتِ موجود در شهرستان- تبیین ضرورت گفتمان در جامعه و بالطّبع بالابردن آستانهی تحمل و صبر مردم بر اساس آموزههای دینی و ردِّ هر گونه تحمیل و تحمل آرا و عقاید افراطی دیگران و پرهیز از آبرو فروختن و عاطفه خریدن و آتش احساسات برافروختن مردم در جامعهی ممسنی به نحو اولی میباشد.
هر چند که در کتاب مقدس ما به مسئلهی شعوبیّت و طایفه هم توجه شده ولی این مسئله، فقط و فقط بر اساس شناخت و معرفت انسانها نسبت به همدیگر تعریف شدهاست و برتری و تفاضل هر قومی نسبت به دیگری را تنها در تقوا دانستهاند. کسانی که بخواهند با احساسات مردم و تحریک قوهی عَصَبیَّتِ مردم، روشناییای برای پیداکردن مسیر گم شدهشان داشته باشند، دقیقاً مثل اشخاصی هستند که راه را گم کردهاند و آرزوی صاعقه دارند. صاعقه زودگذر و لحظهای روشن میکند ولی خساراتی که صاعقه به بار میآورد به مراتب بیشتر از روشنایی است که از آن حاصل میشود. ما نظرمان بر این است که در درجه ی اول بفهمیم و نظر دوستان را بدانیم که به عنوان نخبهای از نخبگان شهرستان و یا نمایندهای از طیف وسیع نخبگانی که پشت سر داشتهاند چه نظری بر چگونگی و ریشههای خشونت در انتخابات ممسنی و رستم دارند و چه پیشبینیهایی برای کم کردن بار خشونت در انتخابات داشته و دارند.
آستانهی تحمل ما خیلی پایین بوده و به محض ناآرامی در شهرستان قتل رخ دادهاست، از جریان 8 آذر گرفته تا صندوق ذوالفقار و انتخابات دور نهم مجلس شورای اسلامی ممسنی و رستم. یعنی واقعاً ما در شرایط بحرانی و ناآرامی، حتی برای لحظهای کوتاه نتوانستهایم خویشتنداری کنیم و این بر این اساس بوده که آتش عَصَبیَّت بیش از حد شعلهور است و آنقدر تنور را داغ کردهایم که حتی خود شاطر بسوزد. ما ضرورت تبیین و برنامه ی دوستان حاضر در این جلسه و اهداف، شاخصها و اولویتهای کاری عزیزان را جویا هستیم. از آنجا که در ممسنی و رستم توقعات مردم این الزام را به وجودآورده که نمایندگان وقت با مردم دیدار چهره به چهره داشتهباشند و برخی کاندیداها برای پوشش این کار کاروان های سنگین تبلیغی راه می اندازند که بیشتر به لشکرکشی شباهت داشته و پیامدهای سوئی دارد، چه بایدکرد؟
از آنجا که فلسفهی دموکراسی و مردمسالاری دوری از خشونت و پرهیز از دیکتهی افکار و عقاید خود بر دیگران است، در این دورهی گذر، چگونه مردم را باید ارشاد کرد و یا با فرهنگ سازی و بسترسازی، جلوی تحمیل عقیده بر دیگران را گرفت تا بتوانیم عقاید افراطی دیگران را نه تحمیل کنیم و نه تحمل؟
رقابت برای عرض اندام، برای ناهمتا و ناهمتراز بودن با بقیه و بالاتر از آنها قرارگرفتن، رقابت برای سردمداری، رقابت برای به دستآوردن بهترینها و رقابت برای حاکمیت و قدرت، منحصر به یک سال و دو سال و ده سال و یک کشور و یک ملت خاص نبوده و نیست. رقابتهای سالم و ناسالم ریشه در اعماق تاریخ بشریت دارد و متعلق به همهی ملتها بوده و هست اما به گواه تاریخ رقابتهای سالم همواره پسندیده بودهاند و رقابتهای تنشزا و خشونتطلبانه اگر چه برای بعضیها لذتبخش بوده اما این حاکمیت اقتدارگرایانه، توتالیتر و سرنیزهای، پسندِ توده وعوام و عقلای هیچ جامعهای نبودهاست. حاکم دیکتاتور مسلک و خشونتمآب منفور آن قوم و ملت شده و حکومت کوتاه مدتش خیلی زود مضمحل گردیدهاست. بنابراین ما دیدگاه مبتنی بر خشونتطلبی را مطرود و محکوم به نابودی میدانیم ...
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
دفتر نورباران در اسفند ماه/91 و درآستانه اولین سالگرد انتخابات دور نهم مجلس شورای اسلامی اقدام به تشکیل میزگردی نمود تا بخشی از صاحبنظران و اندیشمندان شهرمان را که به عنوان کاندیدا در این انتخابات شرکت داشتند با هدف بررسی چیستی و چرایی خشونت در آن روزها و چگونگی رفع دلایل این خشونت طلبیها، دور هم نشانده تا در یک فضای صمیمی و به دور از شائبه پیرامون علل خشونت در انتخاباتهای ممسنی بحث و تبادل نظر نمایند. به یقین حضور در دفتر یک رسانه عمومی و خشونتطلبی را محکوم کردن کاری مردم پسند و شجاعانه و تاکید بر این مدعاست و عدم حضور شاید چند معنا بیشتر نداشتهباشد: عدم اعتقاد به کار فرهنگی و رسانهها یا مشغلههای کاری روزمره و یا تمکین خشونت طلبی ...
بنا به تاکید بیشتر دوستان کاندیدا در انتخابات نهم مجلس مبنی بر مشغلههای کاری، همهی آنها متفقاً ایام تعطیلات نوروزی 92 مدّنظرشان بود. پس از اتمام هماهنگیهای مجدد، باز هم تعدادی از دوستانی که حضورشان میتوانست در حال و هوای این مناظره و کیفیتبخشی آن تاثیر دوچندانی داشته باشد بنا به مشغلههای کاری، عروسی بستگان و مهمانان نوروزیشان نتوانستند در این جمع صمیمی حضور پیدا کنند و در این نشست تنها چهار نفر از این عزیزان حضوریافتند و قرار بر این شد که بقیهی دوستان در فرصت دیگری، با ما (نورباران) نشست داشتهباشند که متاسفانه برای نشست دوم آقایان انصاری، بناوی، قائدی و گودرزی تاکنون به ما "نوربارانیها" جوابی نداده اند ...
لازم به ذکراست که برنامهی نشست در دو بخش اجراگردید که دوستان در دو وقت ده و بیست دقیقهای (مجموعاً 30 دقیقه)به بیان نظرات و دیدگاههای خود در خصوص "چرا طایفهگرایی و خشونت در انتخابات ممسنی وجوددارد و چه راهکاری برای حل آن پیشنهاد میشود"، پرداختند. در بخش اول مصاحبه، صحبتهای آقایان رنجبر، مرادی و دهقان به مدت 10 دقیقه و صحبت آقای شفیعی به مدت 20 دقیقه نگاشتهشدهاست. البته اگر در اندازه و حجم مطالب دوستان ناهماهنگیای وجود دارد به سرعت بیان و حجم سخنان آنها در وقت مقررشان برمیگردد و اصلاحات و ویراستاریهایی که این عزیزان بعد از بازگرداندن مطلب انجام داده اند. ما ضمن تقدیر و تشکر خالصانه و فراوان از حضور این بزرگواران، در این شماره بخش اول صحبتهای این دوستان را که پس ازبازخوانی و اصلاح توسط خودشان به این دفتر عودت دادهشده، با رعایت امانتداری کامل روزنامهنگاری، منتشرنموده و انشاءالله بخش دوم را در شمارههای بعدی به چاپ خواهیمرساند. امیدواریم که توانستهباشیم رضای حق و رضایت خاطر شما خوانندگان فهیم "نورباران" را برآورده کردهباشیم.
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
محمد رنجبر:
چند نفری که منافعشان در این موضوع است به آن دامن میزنند و در این جریان به جایی میرسیم که حتی تحصیل کردهها، حقوقدانها، پزشکها، ادبا، مسئولین شهر، ناظران شهرمان همگی طایفهگرا میشوند
محمد رنجبر (کاندیدای دور نهم مجلس، فرهنگی بازنشسته و حقوقدان): با عرض سلام و ادب خدمت امام عصر حضرت مهدی (عج) و با درود به روح پرفتوح بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) و با آرزوی طول عمر برای مقام معظم رهبری، عرض تبریک سال نو خدمت مردم ایران، مردم فهیم ممسنی، دوستان حاضر در جلسه و عرض تقدیر و تشکر از بانی و گردانندگان این جلسه و اعضای هیئت تحریریه ماهنامه نورباران.
مطالبی که توسط شما دوستان بیان شد دقیقاً نیاز شهرستان ماست ولی در حوصلهی یک جلسه دو تا سه ساعته نمیگنجد و ما به بخشی از این مسائل اشاره میکنیم. اولویت بحث من خشونت در ممسنی و ریشههای خشونت است که واقعاً نظم و امنیّت را در شهرستان خدشهدار نمودهاست.
با کمال تاسف باید عرض کنم که خشونت در شهرستان ما ریشه در افکار منحط طایفهگرایانه و قبیـلهگرایانه دارد، آن قدر شدید شده که بهتر است آن را به زمان عرب جاهلیت قبل از اسلام تشبیه کنیم، چون آن زمان شعار این بود که "از هم قبیلهات باید حمایت کنی ولو اینکه به ناحق باشد." ما پیرو رسول و پیامآوری هستیم که از عرب جاهلیت یک ملت جهانگیر ساخت، ملتی که در فرهنگ و دین سرآمد شد و تا قلب اروپای مترقی پیشرفت و تمدنهای باستانی ایران و روم را فتحکرد.
در حال حاضر در مسئلهی انتخابات که تجلیگاه دموکراسی و تعیین حق سرنوشت است، ما باید بیاییم آرا و افکارمان را به نمایش بگذاریم و تضارب آرا داشتهباشیم و کسی را برای اداره امورمان وکیل قرار دهیم. ما وقتی که برای طرح یک دعوای خصوصی وکیل انتخاب میکنیم با احتیاط عمل میکنیم و در مورد توانایی و عدم توانایی او تحقیق میکنیم ولی وقتی میخواهیم وکیل عامه را برگزینیم به شایستگیها توجه نداریم و از روزنهی طایفهگرایی به آن نگاه میکنیم و نتیجهش این میشود که ما تا یک هفته قبل از انتخابات با هم برادر و دوست هستیم و در روز انتخابات مقابل همدیگر. یکی از ریشههای اصلی خشونت، قبیلهگرایی است و چند نفری که منافعشان در این موضوع است به آن دامن میزنند و در این جریان به جایی میرسیم که حتی تحصیل کردهها، حقوقدانها، پزشکها، ادبا، مسئولین شهر، ناظران شهرمان همگی طایفهگرا میشوند و این فاجعهاست و بلا برای یک شهرستان و برای جلوگیری از این موضوع نیاز به همّت داریم.
من در ایام تبلیغات انتخاباتیام، محور اصلی توصیه و تبلیغم مبارزه با طایفهگرایی بود و اگر هم خداوند توفیق میداد و نمایندهی مردم میشدم اگر طرفداران اصلی اندیشه شان طایفهگرایانه میشد از انها خداحافظی میکردم.
راهکار ما این است که ما تحصیل کردهها گذشت داشتهباشیم، بیاییم وقت بگذاریم و کنار هم بنشینیم و مضرات و معظلات و مشکلاتی را که این اندیشه برای شهرستانمان ایجاد کرده، مرور کنیم، به نفع هیچ کداممان نیست و حتی اگر کسانی از دوستان ما از این رهگذر به مجلس راهیافتهند آنها هم تحتتاثیر همین طایفهگرایی، چهرهشان مخدوش شده و بدنام شدهاند و در این جریان، شخص مخالف یک ذره سهل انگاری را بزرگ میکند و از کاه کوه میسازد.
وقتی پایه و اساس کار ما بر مبنای اصلاح امور نباشد و وعدههای آنی و شخصی به دوستانمان بدهیم آنهایی که ما را حمایت کرده بعد از مدتی از ما فاصله میگیرند و به مخالف تبدیل میشوند. راهکار من این است که ما در این وادی صادقانه گام برداریم. نمایندگی مجلس خیلی پایگاه والایی نیست که انسان شخصیتاش را فدا کند، باید در جهت اصلاح امور شهرستان و کشور گام برداریم و این را یک تکلیف بدانیم و ورود به عرصه انتخابات را وقتی انجام دهیم که احساس تکلیف نماییم و در این شرایط اگر رد صلاحیت شویم ناراحت نیستیم و میگوییم من خواستم خدمت کنم و نخواستند باشم و اگر تایید شدی و رای نیاوردی، راحت هستی که به تکلیف خودت عمل نمودی و اگر رای آوردی به تکلیفت عمل می کنی و نتیجه کار بهتر از گذشته در شهرستان نمود پیدا میکند.
ما باید تلاش کنیم که هم در سطح کلان مملکت بستر آزادی در انتخابات تامین شود هم در سطح خرد (شهرستان)، هم رای دادن آزاد باشد و هم رای گرفتن آزادانهباشد یعنی قواعد بازی سیاسی بین کسانی که در صحنه هستند رعایت شود نه اینکه بازی بخواهد به نفع یک نفر تمام گردد که در این صورت نتیجه این میشود خشونت، فاجعه و درگیری و نتیجه اش قتل یک انسان شریف از یک خانوادهی بزرگواری که شاید اگر این خانواده نبود بلاها و معضلات و مصیبتهای بیشتری پشت این قضیه در شهرستان پیش میآمد.
عبدالرضا مرادی:
رسیدن به كرسی نمایندگی اگر توأم با هتك حرمت و آزار و اذیت دیگران و بطور كلی توأم با خشونت، بی احترامی و تخریب مسئولین یا رقبای انتخاباتی باشد، از بیارزشترین امور است
عبدالرضا مرادی (نماینده دور هشتم مجلس، حقوقدان، مدیرکل حقوقی و اموربینالملل سازمان ثبت اسناد و املاک کل کشور): قبل از اینكه در خصوص موضوع جلسه صحبت كنم لازم میدانم حلول سال 1392 که به نام حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی مزین گردیدهاست را به همه هموطنان عزیز بویژه مردم نجیب و شریف ممسنی و رستم و همهی عزیزان حاضر در این میزگرد عرض تبریک داشتهباشم. انشاءالله که در سال 1392 شاهد پیشرفت و توسعهی کشورمان در همهی زمینهها باشیم و در کنار این پیشرفت و توسعه، وحدت، صمیمیت و همدلی همه ملت و گروههای مختلف سیاسی و اجتماعی كه دلشان در گرو سربلندی ایران عزیز است را مشاهده كنیم.
از دست اندرکاران ماهنامهی وزین "نورباران" تشكر و قدردانی می كنم. انشاءالله که این اقدام خوب نورباران در انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی نیر تاثیرات مثبت خود را نشان دهد.
خشونت در انتخابات ممسنی و رستم در دو مقوله قابل بحث است:
1- انتخابات مجلس شورای اسلامی 2- انتخابات شوراهای اسلامی. انتخاباتهای دیگری که در ممسنی و رستم برگزار میشود و همچون دو انتخابات ذكر شده تابعی از انتخاباتهای کلان کشوری هستند، هرچند كه دارای حساسیت ویژه در سطوح ملی و بینالمللی است اما حساسیتهای منطقهای زیادی در مورد آنها وجود ندارد لذا بحث خشونت در آنها در سطح منطقهای قابل توجه نمیباشد. به همین جهت ما به بحث خشونت و راهكارهای جلوگیری از آن در انتخابات مجلس شورای اسلامی و شوراها میپردازیم.
در همین راستا ابتدا باید به دنبال اسباب و عوامل خشونت بگردیم و آنگاه راهكارهای جلوگیری از خشونت را ارائه دهیم. همانگونه که میدانید خشونتهای انتخاباتی در قالب برخی از اعمال خلاف قانون رخ میدهد که در قوانین جزایی کشورمان برای آنها مجازاتهایی در نظر گرفتهشدهاست، برهمین اساس این اعمال، اعمالی مجرمانه هستند که برای پیدا کردن راهکارهای جلوگیری از آنها، باید در بحث جرمشناسی به طور دقیق مورد بررسی قرارگرفته و در جامعهشناسی جنایی و جرمشناسی، ریشهها و عوامل ارتکاب هر یک از جرائم به طور دقیق مشخص شوند. به عبارت دیگر برای پیشگیری از وقوع هر جرمی، وظیفه جرم شناسان و جامعه شناسان جنایی است که به دنبال اسباب و عوامل هر جرم باشند و پس از پیداکردن اسباب و عوامل، راهکارهای لازم برای خشکانیدن آن جرم را پیداکنند و آنگاه اقدام لازم را به عملآورند.
چون در خشونتهای انتخاباتی غیر از مباشرین یا مرتکبین این خشونتها ، ممکن است سببهایی هم وجود داشتهباشد، لذا ، ابتدا به اسباب و سپس به عوامل و در آخر هم به راهکارهایی که به نظرمان میرسد اشاره میکنیم.
اسباب خشونت به چند دسته تقسیم میشود: 1- داوطلبین انتخابات2- هواداران ِانتخاباتی داوطلبین3- مردم به عنوان انتخابكنندگان 4- مسئولین؛ كه در مورد هر کدامشان باید به طور جداگانه بحث شود. منظور از اسباب خشونت اقدامات و افعالی است كه به طور غیرمستقیم باعث میشود كه عدهای به عنوان مباشر دست به اعمال مجرمانه بزنند كه در این جلسه تحت عنوان كلی خشونت از آن یاد میكنیم . البته برخی از مسببین سوء نیتی ندارند لكن اقدامات غیرمنطقی آنان به عنوان سبب دور، باعث تحریك دیگران میشود و برخی هم به عنوان سبب نزدیك باعث ایجاد خشونت میشوند.
در برخی از مواقع داوطلبین عزیزی كه به انتخاباتها اعم از انتخابات مجلس شورای اسلامی و یا شوراهای اسلامی ورود پیدا میکنند، با نگاه مادی و رسیدن به یك جایگاه قدرت، وارد میشوند. در این موارد، این افراد خواسته یا ناخواسته سبب بروز خشونت میشوند زیرا كسی كه با چنین هدفی وارد میشود، برای رسیدن به هدف مورد نظر از هر وسیلهای استفاده میكند و در این راستا ممكناست باعث تحریك احساسات قومی و قبیلهای و تعصبات جاهلیتی شود ،كه به خشونت منتهی شود؛ اما این افراد اگر از ابتدا هدفشان را یک هدف مقدس قراردهند -كه البته اصل بر این است كه همه داوطلبین همین هدف را دارند- و در واقع بر اساس احساس تکلیف و وظیفه حرکت کنند، قطعاً از به كار بردن الفاظ نامناسب خودداری میكنند و میتوانند خیلی خوب و دقیق به هدف متعالی که دارند، برسند و از آن طرف هر جایی که احساس کردند که شخصی میخواهد به وحدت، صمیمیت و دوستی مردم خدشه واردکند و باعث و بانی خشونت شود، همان جا میتوانند از خشونت جلوگیری کنند، امّا اگر هدف داوطلب رسیدن به کرسی مجلس یا شوراها باشد و این را به عنوان سکوی پرتاب برای خودش در نظربگیرد و به عنوان اهداف مادی ملاک عمل قراردهد و نوع نگاهش صرفاً استفاده از این باشد که بتواند در امور سیاسی شهرستان و یا کشور برای خودش جای پایی بازکند، چون هدفش از ابتدا برای خدا و خدمت به مردم نیست و هدفی نیست که از جهت معنوی مورد توجه باشد از همان ابتدا الفاظ و گفتارش به سوی تخریب پیش میرود و در جلسات، نشستها و گفتمانها به تکذیب دیگران میپردازد. به دنبال ضعف دیگران بودن و آن ضعفها را بزرگ نشاندادن و از بزرگنمایی و مطرح کردن عیوب دیگران، برای اثبات خود استفادهکردن، باعث میشود که از همان لحظهی اول استارت خشونت زدهشود. همچنین شنیدهشدهاست در برخی از جلساتی كه داوطلبین انتخابات حضور داشتهاند، توسط داوطلب یا هواداران یا حاضرین در جلسه الفاظ و عبارات تحریك كنندهی احساسات، بیان شدهاست و همین امر باعث میشود كه در زمان برگزاری انتخابات شاهد بروز خشونت باشیم. همین جا لازم است به داوطلبین عزیزی كه قصد ورود به انتخابات شوراها یا مجلس را دارند،توصیه نمایم كه باور داشتهباشند و قبول كنند كه رسیدن به صندلی نمایندگی اعم از مجلس یا شوراها و یا هر منصب دیگری، این ارزش را ندارد كه یك قطره خون از كسی ریخته شود؛ فراتر از این مطلب این است كه رسیدن به كرسی نمایندگی اعم از ملی یا محلی اگر توأم با هتك حرمت و آزار و اذیت دیگران و بطور كلی توأم با خشونت، درگیری، زد و خورد، توهین، بی احترامی و تخریب مسئولین یا رقبای انتخاباتی باشد، از بیارزشترین امور است.
هوادارانِ فعال داوطلبین هم نوع نگاهشان باید هماهنگ با این موضوع باشد که به شخصی کمک کنند كه اصلح در بین داوطلبین باشد و بتواند در پیشرفت و توسعهی حوزهی نمایندگی، موثر واقعشود . همچنین بتواند به اهداف مورد نظر مردم و پیشرفت مجموعهای که میخواهد وکالتش را بر عهده بگیرد كمك كند. اگر بر این اساس شخصی را حمایت کنند و در راه رسیدن به آن با نگاهی مقدس حرکت کنند، قطعاً میتوانند در اقدامات خود مثبتتر باشند و تاثیرات خود را بگذارند، امّا اگر اطرافیان بر اساس اینکه از فلانی بدشان میآید، به سمت شخص دیگری بروند و یا اگر بر این اساس كه فلان داوطلب فامیل یا هم محلی یا دوست یا هم طایفهای یا هم شهری وی است، از او حمایت كنند، این امر میتواند زمینهساز و سبب بروز خشونت باشد.
علاوه بر این اگر هواداران برای رسیدن به پست و مقام و ایجاد جایگاهی برای خود یا اطرافیان، به یک داوطلب کمک نمایند، باز هم سبب بروز خشونت میشوند. زیرا برای رسیدن به این اهداف ممکن است به هر اقدامی ولو اینکه مخالف قانون باشد، دست بزنند. مردم هم طرف دیگر قضیه هستند و نباید خودشان را بازیچه دست افراد سودجو و افرادی که با هدف نا مشروع به صحنه میآیند قراردهند. در برخی از موارد دیدهشدهاست كه مردم بدون مطالعه و بررسی عواقب یك امر سبب دامن زدن و تحریك احساسات میشوند. مردم باید هدایتگر باشند، کنترل کنند و هر جایی که شنیدند داوطلبی یا هوادارِ داوطلبی کسی را تخریب میکند و بر علیه دیگران حرف میزند و به جای اینکه برنامههای خودش را بیان کند به بیان مطالبی میپردازد که باعث احساس خشونت در مردم شود و بعد هم در عمل به خشونت منتهی گردد، از باب وظیفهی امر به معروف و نهی از منكر، تذكر ناصحانه بدهند.
دسته چهارم مسئولین هستند. در بعضی از موارد نیز برخی از مسئولین به عنوان سبب دور و بطور ناخواسته ممكن است باعث بروز خشونت شوند، اینها باید با دقت و تیزبینی کامل و بدون اینکه حرکت، رفتار، کردار، گفتار و قلمشان به سمت و سوی خاصی باشد و به تقویت یک شخص و نفی شخص دیگر منتهی شود، همه اقدامات داوطلبین و هواداران آنها را كنترل كنند و به موقع اقدامات تأمینی لازم را انجام دهند در این صورت میتوانند بر كنترل خشونتها موثر باشند. گاهی ممكن است كه یك شخصی كه مسئولیتی را هم به عهده دارد رفتاری را از خود بروز دهد كه از وی انتظار نمیرود در چنین صورتی این گونه اشخاص دیگر امین مردم محسوب نمی شوند و نمیتوانند از اقدامات غیرقانونی جلوگیری كنند . مسئولی که با گزارشات مکتوب و غیرمکتوب، امورات مختلف شهرستان را بد جلوهدهد، بد منتقلکند، از كاندیدای خاصی طرفداری نماید و علیه داوطلب دیگری اقدامكند و در واقع به سمت و سویی حرکت کند که نتیجهاش در موقع انتخابات به شکل دیگری بروز پیداکند چنین فردی نیز سبب بروز خشونت میشود. البته در این خصوص مطالب دیگری هم وجوددارد كه در جای خود و در صورت لزوم عرض خواهمكرد.
حمیدرضا دهقان:
اگر امکانات و اعتبارات عادلانه تقسیم شوند و ظرفیتهای انسانی و اشتغال زایی به نسبت مساوی و به نسبت توانمندیهای هر منطقه توزیع بشود بخشی از وضعیت موجود قابل حل است
حمیدرضا دهقان(کارشناس ارشد مدیریت برنامهریزی و کارشناس نظارت و برنامهریزی صدا و سیمای استان کهگیلویه و بویراحمد و مشاور مدیر کل صدا و سیمای شبکه دنا): أطیعُو اللّه وَأطیعُوا الرَسوُل وَ أولى الأمْرِ مِنْکم .... با آرزوی سلامتی برای حضرت آقا مهدی اباصالح (عج)، درود به روح پرفتوح امام (ره) و آرزوی سلامت و صحت برای مقام عظمای ولایت و زعامت و تبریک سال نو، سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی یه ملت شریف و بزرگ ممسنی و رستم، با تشکر از ماهنامه وزین و خوب نورباران که زمینه برگزاری این محفل را فراهم نمودند.
ابتدا در سه حوزهی پیشینهی خشونت گرایی، وضعیت موجود و علل و عوامل به وجود آورندهی بحث میکنم. نکته اول این است که ما باید بدانیم طایفهگرایی از کی و به چه دلایلی به وجود آمد؟، و دوم بحث وضعیت موجود یعنی آن چیزی که امروز نهادینه شدهاست که میگویند اگر شخصی از یک طایفه ای نمایندهی مردم شود آن طایفه، طایفهی غالب است و دیگر طوایف مغلوب محسوب میشوند. یعنی بین مردم این دیدگاه وجوددارد که طایفهای که نماینده متعلق به آن است، طایفهی غالب محسوب میشود و دیگر طوایف، طوایف مغلوب هستند چون نمایندهی مجلس از آنها نیست و این چیزی است که در چند دههی اخیر در ممسنی و رستم جاافتادهاست.
مشکل اصلی ما این است که سوراخ دعا را گم کرده ایم یعنی هر بار که دور هم مینشنیم از بحث خشونت صحبت میکنیم و از علل و عواملش بحث میکنیم همه ی ما چماقی برمیداریم و به سر موجودی به نام طایفهگرایی میزنیم در صورتی که به اعتقاد من طایفهگرایی پدیدهاست، معلول است، خودش دارای علل است و مسئلهای است که باید حل شود. ابتدا باید علل و عواملی که باعث و بانی طایفهگرایی شده را محوبکنیم بعد به فکر آلترناتیو و جایگزینی برای طایفهگرایی باشیم.
طایفهگرایی خودش معلول علتهایی است که به وجود آورندهی این پدیده بودهاست امّا اینکه عوامل چیست به صورت مختصر به چند نکته اشاره میکنم: نکتهی اول این است که به صورت ریشه ای و تاریخی روش جذب رای در ممسنی و رستم غلط جا افتادهاست، اینکه حتماً بروی و در خانهای بنشینی و چای بخوری وبه قول قدما نمک گیرشان بکنی این سنتنی است که از دو-سه دههی اخیر شروع شده و میراث نامیمون آن به من و امثال من رسیده و باید تحملش کنیم و همهی ما هم از وضعیت موجود ناراضی هستیم یعنی اینکه ما از وقت و زمان خود برای جذب چند رای بگذریم روش نامطلوبی است و خوب است که با یک مناظره و برنامهی علمی، مردم وزن کشی نمایند و بار تجربی کاندیداها را سنجش کنند و نهایتاً یک انتخاب معقولانه و مدبرانه ای صورت بگیرد و متاسفانه این وجود ندارد و روش غلط در هر صورت جا افتادهاست.
نکتهی دوم فقر است، موثرترین عامل در تشدید طایفهگرایی، وجود فقر و فقدان زیرساختها و ضعف مالی و درآمدی است. ما علل و عوامل به وجود آورندهی فقر در ممسنی و رستم را بررسی کنیم و تاثیر آن را در طایفهگرایی و اینکه بندهی نوعی اگر از فلان طایفه به عنوان نماینده بودم طبیعی است که هم طایفهای ام متصور است که راحت تر میتواند به من دسترسی داشتهباشد و از من مطالباتی داشتهباشد.
نکتهی سوم برخی عملکردهای پیشینیان است این واقعیت را باید بپذیرم که اگر مثلاً 50 مورد وام خشکسالی به ممسنی و رستم آمد و بندهی نوعی به عنوان مدیر شهرستان بیشتر آن را به سمت طایفهی خودم بردم طبیعی است که این تفکر بین مردم رخ میدهد که اگر نماینده از طایفهی ما باشد در دور بعد نیز این حرکت اتفاق میافتد و میتواند مطالبات، امکانات و اعتبارات را به سمت طایفهی غالب و طایفهی نماینده برود. اگر عملکردها به گونه ای باشد که امکانات و اعتبارات عادلانه تقسیم شوند ظرفیتها به درستی جا بیفتد و ظرفیتهای انسانی و اشتغال زایی و فرصتهایی که در هر صورت وارد شهرستان میشود به نسبت مساوی و به نسبت توانمندیهای هر منطقه توزیع بشود خود به خود بخشی از وضعیت موجود قابل حل است.
نکته چهارم این است که در حال حاضر تفکر روشنفکرانه و اندیشمندان در ممسنی و رستم خنثی است. یعنی روشنفکران و اندیشمندان ما هم دید طایفهگرایانه دارند و آنها نگرشی به علم و اندیشه ندارند و جایگاهی برای علم، تفکر و اندیشه در ممسنی و رستم قائل نیستند حتی مایی که مدعی سواد و تحصیلات و روشنفکری هستیم.
این که ما بتوانیم جایگاه علم را در انتخابات ممسنی و رستم نهادینه کنیم یک حلقهی مفقودهاست یعنی روشنفکران هم ابتدا فکر میکنند آن کاندیدایی که به خانه شان میآید آیا هم طایفهای او هست و آیا میتواند نسبت قومی و خویشی برای فردا بین خودشان پیدا کنند. بعد میرود و با او همکلام میشود.
نکته پنجم این است که موج سواری طایفه ای در حال حاضر بر موج سازی علمی چربش دارد. دو پارادوکس در رفتار کاندیداها وجود دارد. اول پاراداکس گفتاری: بندهی نوعی به عنوان کاندیدا به خانهی عمویم میروم و به او میگویم تو چون فامیل من هستی و قوم و خویش من اگر نماینده باشم به دردت میخورم و به من رای بده و در طایفه ای دیگر میگویم نه من یک انسان روشنفکر، باسواد و تحصیلکردهام و به من رای بدهید چون میخواهم طایفهگرایی را نابود کنم یعنی این تضاد و تناقص در گفتار من کاندیدا در چند نقطه، باید ابتدا حل شود. من نوعی به روشهای مختلف بر اساس آن چیزی که ماکیاولی گفت از هر روش و وسیلهای برای رسیدن به هدفت استفاده کن، در خانهی عمویم یک حرف و در خانهی دیگری حرف دیگری میزنم. پارادوکس دوم، پاردوکس رفتاری کاندیداها و اطرافیان آنهاست. تقریباً در طول ادوار اخیر همهی کاندیداها شعار اولشان اشتغال بوده و شعار دوم محور طایفهگرایی بودهاست. کاندیداها در شعار مبارزه با طایفهگرایی را سر میدهند امّا در عمل 50 کیلومتر لشکرکشی انتخاباتی دارند، این پارادوکس در رفتارکاندیداها با چه منطقی قابل توجیهاست؟ ما چطور میتوانیم طایفهگرایی را محو و نابود کنیم امّا برای اینکه به هدفمان برسیم طایفه مان را هماهنگ میکنیم و کاروان راه میاندازیم و برای تسخیر صندوقها لشکر میکشیم. تا زمانی که کاندیداها پارادوکس رفتاری و گفتاری شان را حل نکنند مطمئن باشید مشکل به قوّت خودش باقی خواهد بود یعنی اینکه برای رفع یک مشکل به مبانی نظری و تئوریک آن باید توجه کنیم و این یک اصل است یعنی مبانی تئوری و گفتارها و گفتمانها نیاز است ولی رفتار عمل گرایانه یک اصل است یعنی تا عمل را اصلاح نکنیم هیچ چیز قابل اصلاح نیست و نکتهی بعدی این است که بین عوام اینگونه جا افتادهاست که گفتهاند فلان کاندیدا آدم خوب و توانمندی است امّا چون به خانهی ما نیامده به او رای نمیدهیم و این تفکر عوام گرایانه نیز به یک نوع فرهنگ سازی نیاز دارد و بخش عمده ای مثل رسانهها و ماهنامههایی مثل نورباران و رسانههای مجازی میتوانند آن را حل کنند امّا موقعی که من مراجعه میکنم میبینم رسانهها بحث انتخابات را 10 روز بعد از آن بایگانی میکنند و تا یک سال مانده به انتخابات بعدی شروع میکنند. فرهنگ سازی رسانهها خیلی موثر است و ایراد اصلی عوام این است که فکر میکنند کاندیداها باید به داخل خانههایشان بیایند.
نوذر شفیعی:
ما در شهرستان ممسنی شاهد هستیم که خود مسئولین به خشونت در انتخابات دامن میزنند. اتفاقات دور گذشته انتخابات در ممسنی چیزی جز عملکرد مسئولین ما نبود.
نوذر شفیعی(دکترای علوم سیاسی، استاد دانشگاه و نماینده فعلی شهرستان های ممسنی و رستم): سال نو را خدمت دوستان تبریک عرض میکنم و از نشریه نورباران تشکر میکنم که از من دعوت نمودند تا در این گفتگو حضور داشتهباشم. امیدوارم مطالبی را که ما و دیگران میگوییم نه در حرف بلکه در عمل تاثیرگذار باشد تا بتواند در پیشرفت جامعه مان موثر باشد. نکته ای را برای توجه مخاطبین عزیز نورباران عرض کنم که میتواند تاثیرگذار باشد چون نتیجهی یکی از مشکلاتی است که به انحای مختلف در شهر ما حاصل میشود. خیلی دشوار است که شما در منطقه ای مثل شیراز یا تهران ادعا داشتهباشید که ما اهل ممسنی و رستم هستیم دلیلش این است که در این مقوله ممسنی و رستم با یک چهرهی منفی شناخته شدهاست. در اولین ملاقاتی که من با استاندار فارس (صادق عابدین) بعد از انتخابات داشتم او گفت شفیعی چند نفر کشته شدهاست؟ این گونه رفتارها تاثیر منفی و روانی بر جایگاه شهرستان دارد و پیامدهای منفی عمیقی دارد اگر شما میبینید که سرمایه گذار راغب نیست که در ممسنی سرمایه گذاری کند نگرانی وی دوری فاصله و نبودن مزیتهای نسبی نیست، نگرانی اش، نگرانی امنیتی است ذهنش این است که این مردم خشونت گرا هستند و سرمایه گذاری در این منطقه ناامن خواهدبود. برای کل جامعه این پیام را دارم و ما حواسمان باشد اعم از نخبگان و افرادی عادی که اگر رفتار خشنی انجام میدهند بازتابهایش فقط محدود به عرصهی شهرستان نیست بازتاب استانی و کشوری عمیق و منفی دارد.
خوشبختانه دوستانی که در این مصاحبه شرکت کرده به نوعی در عمل بحث خشونت و طایفهگرایی را لمس کردهاند. من اعتقاد دارم با اطلاع به این موضوع که طایفهگرایی پدیده ای منفی است و واقعیت دارد دوست ندارم درباره اش صحبت کنم چون صحبت کردن در باره این موضوع به نوعی دامن زدن به آن قلمداد میشود. ضمن اینکه هدف ما اطلاع رسانی و آگاهی بخشی و زدودن این پدیدهی منفی است امّا حتی صحبت کردن ما نوعی دامن زدن به این موضوع است.
در دنیای امروز پدیدهها چند علتی و چند متغیری هستند، پدیدهی تک علتی نداریم و لذا بحث خشونت در شهرستان ممسنی که بیشتر در هنگام انتخابات ظهور و بروز پیدامیکند هم چند علتی است یعنی چند عامل دست به دست هم میدهند و باعث شکلگیری این پدیده میشوند ولی اگر بخواهیم همهی عوامل را در یک کلمه دسته بندی کنیم آن توسعهنیافتگی است یعنی توسعهنیافتگی ممسنی است که به بروز خشونت و یا رفتار خشونت آمیز منجر میشود. در جاهایی که توسعهیافتهاست رقابت با آرامش صورت میگیرد و به صورت مسالمتآمیز اتفاق میافتد امّا در جاهایی که توسعهنیافتهاست رقابتها تبدیل به خشونت میشود.
میخواهم بررسی طایفهگرایی را در حوزهی سیاسی بیان کنم. در حوزهی سیاسی ما چند عامل را موثر میدانیم، یعنی فرهنگ سیاسی است . در جامعه توسعهنیافته فرهنگ سیاسی تبعی است تا مشارکتی یعنی فرزند من و اقوام من، از مَنِ بزرگ تبعیت میکنند و کمتر خودشان به صورت مستقل فکر میکنند. در مقابل فرهنگ تبعی فرهنگ مشارکتی داریم یعنی هر کس سعی میکند در انتخابات مشارکت کند و نظر و رایش را بدهد و هیچ آقابالاسری برایش تصمیم نمیگیرد.
در جامعهی ما یک نفر مسئول یک خانواده و فامیل است و کافی است شما آن یک نفر را ببینید و به خاطر همین موضوع است که ما مرتب سراغ بزرگان میرویم. مشخصهی فرهنگ جامعه توسعهنیافته، فرهنگ تبعی است. دومین مشخصه در جوامع توسعهنیافته از لحاظ سیاسی، این است که جریانهای سیاسی بر پایهی شکافهای اجتماعی رخ میدهد نه احزاب و تشکلها. مثلاً برای من ؛بکش یک حزب است، برای آقای دهقان رستم حزب است و برای آقای رنجبر جاوید حزب است، لذا طبیعی است که پایگاه من بکش باشد و دیگری جاوید یا رستم. ایشان کاندید حزب جاوید است، ایشان کاندید حزب رستم و من کاندید حزب بکش و پایگاه اجتماعی به صورت اتوماتیک از ما حمایت میکند.
سه عامل دیگر هم خیلی اهمیت دارد. یکی نخبگان اجتماعی-سیاسی ماست. من وقتی به عنوان یک کاندیدا از نظر فکری و اندیشه ای ضعیف باشم و نتوانم جامعه و رقبا را به چالش بکشم، عصیبتهای قومی و قبیله ای را تحریک میکنم و خیلی هم خوب جواب میدهد. خیلی جالب است ما میرفتیم در جلسه مینشستیم و دو ساعت صحبت میکردیم و یکی میگفت ما هم گفتهایم که شما دور هم بنشینید تا آن شخص بکشی انتخابات را نبرد و حالا نمیدانست که از کدام طایفه هستیم و عکس این موضوع هم وجوددارد و انگار حرف زدن ما معنی نداشته.
بزرگان ما در دامن زدن به طایفهگرایی به عنوان الیتهای اجتماعی نقش دارند یعنی اگر ما نخواهیم آنها میگویند شما یک نفر هستید ما میخواهیم حواسمان به خودمان باشد. خود کاندیداها هم در طایفهگرایی موثرهستند همان گونه که آقای دهقان در صحبتهایشان بیان کردند من در محل خودم میگویم من توقع دارم که شما غیرت مرا بکشید و در جایی دیگر میگویم طایفهگرایی پدیدهای منفی هست. خود کاندیداها وقتی که وارد عرصهی انتخاباتی میشوند به عنوان یکی از ابزارهای انتخاباتی تحریک عصیبت را انجام میدهند بخصوص اگر آن کاندیدا راهحل برای حل مشکل جامعهی ما نداشتهباشد.
موضوع بعد، موضوع فرهنگی است. جامعهی ممسنی دارای همبستگی مکانیکی است و همبستگی مکانیکی در مقابل همبستگی ارگانیکی قراردارد. در همبستگی مکانیکی فرد، خانواده و قوم بر جامعه ارجحیتدارد یعنی آن وجدان اجتماعی در آن شکل نگرفته که ما همه بگوییم اهل ممسنی هستیم و میگوییم بکش هستیم، رستم هستیم و جاوید هستیم . مثل دانههای شن در کنار هم هستیم نه درون هم مخلوط و خیلی راحت میتوانیم از هم جداشویم. در این جامعه وفاداریهای قومی بر وفاداریهای ملی و منطقهای برتری دارد.
در حوزهی اقتصادی در شهرستان ما صنعت رشد نکردهاست. صنعت منشاء خیلی از تحولات است و وفاداریهای قومی و قبیلهای را به وفاداریهای فنی تبدیل میکند. فرض کنید اگر پتروشیمی ایجاد شود همهی بچههای منطقه میتوانند در آن مشغول شوند یا فرض کنید یکی از اهالی شهرستان رستم یک سرمایه گذاری انجام میدهد و یک کارخانه ایجاد کند و اگر بچههای من که بکشی هستم فنی باشند و بتوانند آنجا کار کنند، فرزند من که اهل بکش است برای آن کارخانه دار ساکن رستم بیشتر از برادرش اهمیت دارد چرا چون به نیازها و تخصصهای فنیاش احتیاج دارد و وفاداریها فنی میشود. پسر برادر آقای رنجبر اگر به او مراجعه کند میگوید عزیزم این کارخانه هست و وارد نیستی و اگر آمدی ورشکست میشویم و این دیگر ادارهی دولتی ممسنی نیست که بنشینی و لگدمال کنی و بیتالمال را لگد بزنی و هیچ خیری هم از آن درنیاید.
از این عوامل قشر فرهنگی موثرهستند یعنی ما از فرهنگیان انتظار داریم موتور تحول در جامعهباشند امّا خودشان عامل طایفهگرایی هستند. اگر بررسی کنید در ممسنی آموزش و پرورش بزرگترین نیروی سیاسی است و در عین حال طایفهگراترین نیروی سیاسی است و به آن دامن میزند و پیش آنها هم که بنشینی انکار میکنند و بالطبع آنها دانشجوها و اساتید دانشگاه. وقتی الیتهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی اینگونه باشند تودهی مردم به طور طبیعی این خصوصیت را دارد و بحث طایفهگرایی را دامن میزند. اتفاقاً بحث طایفهگرایی در توده کمتر است منتهی ما غریزه و آن حس را تحریک میکنیم و آن واکنشها را به وجود میآوریم و ما در نهایت به جای اینکه رقابت داشتهباشیم به سمت خشونت میرویم.
ذکر این نکته مهم است که دنیای امروز دنیای چند هویتی است و ما به هویتهای مختلف تعلق داریم. من (شفیعی) یک هویتم نماینده مجلس است، یک هویتم استاد دانشگاه و ... انواع و اقسام هویتها را ما میتوانیم برای خودمان متصور باشیم، بکش بودن، رستم بودن و جاوید بودن هر کدامش یک هویت است و اصلاً اشکال ندارد. منتها در عین حال که ما چند هویتی هستیم تک - چند هویتی هم هستیم یعنی اینکه با وجود اینکه هویتهای گوناگونی درون ماست یکی از هویتهای ما همیشه بر دیگران غلبه دارد. مثلاً من یک بکشی هستم، یک نفر اهل ممسنی، اهل فارس، اهل ایران، اهل جهان و انسانم. انسان بودن من ارجحیت دارد بر همهی اینها، جهانی بودن من ارجحیت دارد بر همهی اینها، ایرانی بودن من ارجحیت دارد بر همهی اینها و ... این که میگوییم تک- چند هویتی، "تک" آن مفهوم کلی است پس اگر ما در ممسنی هستیم اول ممسنیای هستیم بعد بکش، رستم، جاوید و ... و این هویتها از کلی به جزئی یعنی از جهان به پایین ارجحیت دارد. الان که رستم از ممسنی جدا شده هویت ما جدا نشده چون هر دو ممسنی و جزء ایل ممسنی هستیم.
به این مسائل باید به صورت پایهای نگاه شود بعضی از رفتارهای ما طایفهگرایی را دامن میزند، تاکتیکی و کم اهمیتتر است. مثلاً جناب آقای مرادی به نکتهی مهم "مسئولین برگزاری"؛ اشاره کردند.
ما در شهرستان ممسنی شاهد هستیم که خود مسئولین به خشونت در انتخابات دامن میزنند. اتفاقات دور گذشته انتخابات در ممسنی چیزی جز عملکرد مسئولین ما نبود. یعنی میشد خشونت در کمترین حدش اتفاق بیفتد. در هر صندوق 10 نفر نیروی انتظامی مستقر کن. ما داد میزدیم مامور مستقر کنید میگفتند میخواهیم غیرامنیتی باشد. وقتی میخواهید غیرامنیتی باشد این نتیجهاش میشود، شما که با فضا آشنایی دارید و میدانید که هر طرف برای تصرف و تسخیر صندوقها آمادگی دارد.
دور آینده هم مسئولان، انتخابات شوراها را دارند حالا ریاست جمهوری از حساسیت کمتری برخورداراست، ببینید آیا خشونتی اتفاق خواهدافتاد یا نه؟ بحث مسئولین، سیستم انتظامات ما، مدیریت انتخابات ما و مسائلی از این قبیل اهمیت دارد.
نکتهی بعدی، عملکرد نمایندگان ما بعد از انتخابشدن است. یک نماینده باید هزینه شود یعنی الان که نماینده هستیم باید اعمالی را انجام بدهیم که مردم جاوید و رستم دیگر آن حساسیت را نداشتهباشند. خیلیها الان خیلی راحت به من میگویند اگر آقای بناوی قبول میشد این اندازه مهرههای بناوی در سیستم چینش نداشت و این تفکر هم از بحث طایفهگرایانه نشئت میگیرد امّا من این نیروها را به قصد این که هوادار آقای بناوی باشد یا نباشد نگذاشتهام بلکه تشخیص خود من است که این میتواند کارها را بهتر پیش ببرد، برای ممسنی مدیریت خیلی اهمیت دارد، برای مردم همینطور است و در هیچ جایی واقعاً بخواهم بگویم این حساسیت را من ندیدهام، اگر کاندیدایی بعد از انتخابشدن بخصوص در چینش مهرهها رفتارهایی را انجام بدهد که یک جاویدی میتواند فکر کند در زمان نمایندگی یک بکشی میتواند در فلان پست قراربگیرد و بالعکس، اگر این حساسیتها در دوره نمایندگی در واقع اتفاق بیفتد میتواند در کاهش این بحث موثر باشد هر چند که متاسفانه بعضی از تجربهها برای خود من تلخ شد با اینکه سعی کردم در این مسیر گام بردارم دیدم مدیری که برای طایفه زدایی منصوب شده طایفهگرایانه عمل میکند و حالا باید دوباره اراده کنم و این مدیر تعویض شود یعنی پروسه خیلی سختی است.
ادامه ی مصاحبه را در شماره ی بعد بخوانید...